متن دلبر
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلبر
میخوام برات نامه بنویسم شایدهیچ خبری نداری ازحال وروزم اگه خبرداشتی حتما میومدی دیگه یه سر به این دل شکسته ی ما میزدی میخوام بهت بگم از وقتی نیستی تمام شبا صبح نمیشه خیلی وقته که چشام خواب نداره میخوام باهات دردودل کنم اخه میدونی خیلی ساله که نشستی پای...
مهتا:
دلم را غیر تو همسو نخواهم کرد
همرهی غیر تو همراه نخواهم کرد
جانی و در جان دلم مسکن گُزیدی
دلبری غیر تو همدل نخواهم کرد
مهتا منتظر
حسی زیباتر از دوست داشتنت و خیالی بهتر از خیال تو نیست دلبر...
رضایت و اعتبار به دست می آد
صبر لازمه کار است
تا ابد منتظرت هستم...
...۱۴۰۱/۱۱/۲۴...
یادته ؟.
چی؟
دوست دارم .
دلبر المیراپناهی
درین کبود
چو جان دادی زجانت ، جانم برود
المیرا پناهی درین کبود
تو می دانی که بر سر،غم شود آوار یعنی چه؟
تو می دانی که حسرت از فراقِ یار یعنی چه؟
ز جور آشنایان، باشَدَت پرخون دل و دیده
رِسد هر دَم ز یار آشنا آزار یعنی چه؟
شود عالم به مانند قفس بی همزبان، غمبار
تو می دانی ببینی غصه...
در آغوشت پرِ پرواز دارم
غزل از سعدی شیراز دارم
جهان از جام چشمان تو مست و...
کنارم دلبری طناز دارم
✍نازی م
(بهناز محمدی)
دلبر! به موهایت که دست میزنی
گویا به قلبم چنگ زده ای!؟
امشب اجازه اش را از خدا گرفته ام ، امشب نوشته هایم باید جور دیگر آغاز شوند ؛ به نام چشمان بخشنده و مهربانت
عشقت چه بی صدا درِ قلبم را زد و زمانی آمد که منتظر آمدن هیچ کسی نبودم
با آمدنت فهمیدم بودنت جبران تمام نبودن هاست ،جبران...
دلبر جان به خنده هایت محتاجم هر روز و هر ساعت نباشد نابود میشوم وقتی میخندی امیدوارتر به زندگی ادامه میدهم ♥️دلارام امینی♥️
دلبر جانم میدانی که عاشقانه هایم هنوز تمامی ندارند و من هر روز عاشق تر از دیروزم 🌿♥️دلارام امینی♥️🌿
حتی فکرش را هم نمیکردم که کسی وارد زندگیم شود ..که بیشتر از همه دوستش داشته باشم که با ارزش ترین فرد زندگیم شود حتی نزدیک تر از پدرو مادر خواهر و برادر دلبر جان تو که بودی تو چه بودی؟ که چنین مرا شیفته ی خود کردی .!!طوری که...
می فروشی ناز و دل ها می بری
بین دلبر ها تو چیزِ دیگری!
هرچه زیبا دیده بودم هیچ هیچ
یک سر و گردن از آن ها سرتری!
◽شاعر: سیامک عشقعلی
دل در پی عشق دلبران است هنوز
وز عمرِ گذشته در گمان است هنوز
گفتیم که ما و او به هم پیر شویم
ما پیر شدیم و دل جوان است هنوز
بهزاد غدیری ، شاعر کاشانی
روی چون ماه تو دزدیده قرار از شب من
نیستی باخبر از قصه ی تاب و تب من
قبله ام چشم سیاهت! شده ام بنده ی تو
کافرم کرده ای ای دلبرِ لا مذهب من!
🟥 شاعر: سیامک عشقعلی
تب مستانگی
چرا ای دلبر دُر دانه می گیری نگاهت را
شمیم عنبر افشان غمزه چشم سیاهت را
تو که از اینهمه دیوانگی هایم خبر داری
چرا کج میکنی از کوچه ما سمت راهت را
اگرچه خرمن دردم تب مستانگی ها را
دریغ اما نمی ریزی شراب گاه گاهت را...
با هزاران چشم گاهی بد مراقب هستی و
دزد اما پیش چشمت منزلت را می برد!
عشق مثل آسمان آبی ست از هرجای شهر
یک نفر یک روز می آید دلت را می برد!
🟩 شاعر: سیامک عشقعلی
نمیتوان کسی را مانندت پیدا کرد چون تو سوگولی خداوند بودی ک وارد زندگی من شدی
خودت هم میان این جماعت ژولیده گمشده ای و معلوم نیست کجای این جهانی
چگونه پیدات کنم تا مرحم دردهایم شوی ؟!
تنها تو میتوانی تسکینم دهی دلبر :) !