متن زهرا حکیمی بافقی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات زهرا حکیمی بافقی
سرشار از احساس است،
شعرِ زندگی با تو؛
وقتی که:
صبح،
از مَطلعِ آفتابگردانِ بوسه هایت،
شکوفا می گردم؛
و شب،
در مَقطعِ شب بوی آغوشت،
آرام می گیرم!
زهرا حکیمی بافقی،
کتاب گل های سپید دشت احساس.
به نام خداوندگار احساس و اندیشه
✍ جنون جاذبه:
خانواده، بسترِ عشقی عمیق و، بی ریاست
بکرِ مهرش، بهتر از: جامی عقیق و، پُربهاست
در دلش، گُل می کند، دل لحظه های نابِ ناز
سبزه زارانِ نهانش، تا هماره، باصفاست
در رگش، جاری مدام امواجِ جان است و، نفس
موجِ...
گر به دنبالِ محبّت های نابی تو، بدان:
مهرِ مادر؛ یا پدر، خود، پرتوی مهرِ خداست!
ارزشِ دُردانه ی ناب و، سترگِ مهر را،
قدر می داند دلی که: در رگش، خوبی، رهاست!
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)، برشی از یک غزل.
جان، جوان می گردد از: بی انتهای عاشقی؛
قلبِ خانه، بسترِ بستانِ عشق و، دل سَراست!
حس به جان می آید از: دستانِ شورانگیزِ شوق؛
نای خانه، می سراید چامه ای که: بس رساست!
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)، برشی از یک غزل.
جامِ دیوانِ دلش، سرشارِ شعرِ موجِ مِهر؛
کامِ قاموسِ لبش، گل واژه خوان و، جان سُراست...
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)، بیتی از یک غزل.
در رگش، جاری مدام امواجِ جان است و، نفس؛
موجِ دریاییِ آن، شورشگری، پرشور و ناست!
با جنونِ جاذبه، گیراترین احساس را،
می نماید بذل و نبضش، بزمِ رویای وفاست!
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)، برشی از یک غزل.
خانواده، بسترِ عشقی عمیق و، بی ریاست؛
بکرِ مهرش، بهتر از: جامی عقیق و، پُربهاست؛
در دلش، گُل می کند، دل لحظه های نابِ ناز؛
سبزه زارانِ نهانش، تا هماره، باصفاست...
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)
فنجانِ دلم، قهوه ی رویای تو دارد؛
پیمانه ی جان، جوششِ صهبای تو دارد؛
وقتی بدهی دستِ دلم، دستِ گُلت را،
احساسِ نهان، عطرِ دل افزای تو دارد...
زهرا حکیمی بافقی
(الف احساس)
🍃🌸🍃
✍ بستر آغوش:
بسترِ آغوشِ «تو»، چون خانه ی من می شود،
چشمِ قلبم، با صفای مِهر، روشن می شود!
آتشِ مِهرت، به جانم، چون زبانه، می کشد،
داغ تر، جامِ دلم، از هرچه گلخن می شود!
زهرا حکیمی بافقی، برشی از یک غزل، کتاب نوای احساس
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
بکش با...
✍ مهرانه
با آمدنِ مهر، دلم پُر تب و تاست؛
احساسِ نهانم، پُر از امواجِ صفاست؛
در طرحِ دلم نقشِ خزانی نتپد؛
زیرا که گلِ خاطره ام، مهرِ خداست!
زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)
🌿🌺🌿
روان شد نای جان، در فصلِ پاییز،
برای دیدنِ مهری، دل انگیز؛
ندید آن را؛ نوشتم روی هر برگ،
از احساسی که شد، با دل، گلاویز!
زهرا حکیمی بافقی،
برشی از یک غزل پاییزانه،
کتاب نوای احساس.
🍂🍁🍂
🍁🍂🍁
چه پاییزِ دل انگیزی ست جاری،
درونِ قلبِ پُرمِهرِ بهاری!
که گفته، حسّ غم بخشد به دنیا،
گُلِ پاییزِ خوشرنگِ شراری؟!
زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)
پاییزانه
🍁🍂🍁
پاییز برایم تپشِ خاطره هاست؛
هر رنگِ قشنگش، جهشِ مهر و وفاست؛
دنیای دلم، حسّ غریبی دارد؛
انگار در این فصل، دل از غصّه رهاست!
زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)
پاییزانه
🍁🍂
با احساسی،
از مهر،
لبریز؛
چونان مهری،
که از پی آن،
آبان است،
مهربان باشیم و مهرانگیز؛
تا بهاری گردد،
تمام لحظه هامان،
در دلِ پاییز!
زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)
🍂🍁
صفا بارید، بر دشتِ دلم، یک ریز؛
از آن گردید، غم های گران، ناچیز؛
زِ پالیزِ وجودم، مهربانی رُست؛
و حسّ دل، رها گشت از، نمِ پاییز!
زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)
در شعرِ دلم، زایشِ احساس،
عیان است؛
همچون تپشی که: زِ دلِ مهر،
وزان است؛
مهر آمد و خورشیدِ محبّت زده چشمک،
بر روی دلِ من که چو پاییز،
خزان است!
زهرا حکیمی بافقی (کتاب دل گویه های بانوی احساس)
🍂
در نبضِ دلم، جز تو نباشد، تبِ کس!
در سینه ام از تو، بتپد، موجِ نفس!
پاییز شد احساسِ دلم، در غمِ هجر؛
با مهر، بیا و، به دلِ زار، برس!
زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)
🍁 پاییزانه
🍂
گُل بیز، دل از: رویشِ جان خیز شده؛
سرریز، دل از: شورشِ یک ریز شده؛
با شوقِ تو را دیدن و حس برچیدن،
بر قامتِ من، لباسِ پاییز شده!
زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)
پاییزانه
🍂🍁🍂
گُل بوسه ی احساسِ تو شورانگیز است؛
مشتاق به چیدنش، دلِ پالیز است؛
از رویشِ شورِ مِهر، در دیدنِ تو،
پیراهنِ زردی به تنِ پاییز است!
زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)
پاییزانه
🍂🍁🍂
پاییزِ دل انگیز و گُلِ حسّ صفا؛
بی تابی و بی خوابیِ نبضِ دلِ ما؛
من، منتظرِ بوسه ی بارانیِ تو؛
تو، منقلب از، رویشِ رویای وفا!
زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)
پاییزانه
🍂🍁🍂
دلم بود از، نهالِ غم، چنان پاییز؛
محبّت، چشمکی زد؛ غصّه شد ناچیز؛
بیا، در باغِ قلبم؛ تا ببینی که:
دل از، سبزینه ی احساس شد لبریز!
زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)
بستری کو تا دلم، احساسِ زیبایی کند،
هر دم از، حسّ ترِ آرامشِ سرریزِ مهر؟!
گر بهارِ بوسه ات، دل را شکوفا کرده بود،
غنچه ی قلبم نمی شد خشک در پاییزِ مهر!
زهرا حکیمی بافقی، برشی از یک غزل، کتاب نوای احساس.