متن عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عاشقانه
باران
باران که می بارد
ترانه ها آرام آرام
جان می گیرد
و بوی خاک باران خورده
یاد تورا با خود می آورد
سرداست
آغوش خورشید
برپنجره ی احساسم
بتابان نگاهت را
پاییز بود و اوایل مهر،دستمو محکمتر گرفت و بسمت پیرمردی ک بساط لبو داغ و باقالی تازه داغش ب راه بودقدم بر میداشت..لبخندم از چشمش دور نموند و گفت؛توام موافقی؟؟ فشاری ب دستش دادم و گفتم؛اصن پاییز و یار و لبوی داغش...بلند زد زیر خنده و میون خنده گفت:فدا اون...
طنین صدایت
دل که هیچ
جان می برد
سنجاق کن مرا
به سینه ات
تا ارام گیرد
دل بی تابم
⚡️⚡️🌹🌹⚡️⚡️
سبز می شود
بهار آرزو
دور از خیال پاییز
⚡️⚡️🌹🌹⚡️⚡️
مرا دوست داشته باش
همچون
گذشتن از این سو به آن سوی خیابان
نخست
به من نگاه کن
بعد مرا
و سپس باز هم مرا
نگاه کن
تو عشق را بیاور
تا من ابدیت را در دستانت بگذارم...
ارس آرامی
صدایم کن
جان می دهم
پای صدای تو
نشانی، ازت ندارم .
نشان به آن نشانی
که اولین نگاهم به نگاهت
از نیمکتی چوبی آغاز شد و آن نیمکت، و عدگاه عاشقانه ی دو دلداده بود.
اما حیف
چه زود دیر شد
و تو رفتی، بی آن که نشانیت را در قلبم بنشانی.... .............
حجت اله حبیبی
ای مهر رخشانم
هر روزم باتو آغاز می شود
با چشمان سیاه و گیسوان مشکینت،
صبح قبل از برخاستن ،چنان خیالت را در آغوش می کشم،
که فریاد می زنی استخوانم شکست ،رهایم کن
ولی کو ،گوش شنوا
آغوشت بهشت من است
مرحبا به خدایی که بهشت مرا اینجا آفرید...................
پاییزان
مرا ببر به تماشا به فصل پاییزان
مرا بخوان به سرآغاز عاشقی، میزان
قدم بزن به خیابان شهر زیبایی
مرا ببر به سر کوچه ی دل انگیزان
تورا به هرچه انار نچیده ات سوگند
تورا به خاطر آشفته ی بلا خیزان
بیا و از سر مهر عاشقانه یارم باش...
ومن تو را
بیشتر از عطر گل های بهاری و
سیب های سرخ تابستانی و انار خندان پاییزی دوست دارم
وچه دلپذیر است عطر لبخندت وقتی از کنج لبانت پخش می شود به راستی که هر جنبنده ای را محو جمال وکمالت می کند چه دلنشین است نغمه ی داودی...
پاییز آمد وجای تابستان نشست، اما اجازه نمی دهم کسی جای تو بنشیند پس با مهر یا بی مهر برگرد هوا دو نفره است....
حجت اله حبیبی