متن عطیه چک نژادیان
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عطیه چک نژادیان
بزرگ ترین ترس ما در برابر مرگ درد نیست. آنچه ما را می ترساند این است که باید کسانی را که دوست داریم بگذاریم و به تنهایی راهی سفر شویم.
» استاد پترزبورگ » جی.ام.کوتسی
دکتر شریعتی در کتاب خود یک مطلب زیبایی را بیان کرده که تفکر درآن واقعا ارزش دارد دموکراسی می گوید: رفیق، حرفت را خودت بزن،
نانت را من می خورم.
مارکسیسم می گوید: رفیق، نانت را خودت بخور،
حرفت را من می زنم.
فاشیسم می گوید: رفیق، نانت را من...
Humanity is a religion in its own right, one with very few followers.
انسانیت خود به تنهایی یک دین است که پیروان چندانی ندارد.
بی ارزشترین نوعِ افتخار،
افتخار به داشتن ویژگی هایی است که خود
انسان در داشتنشان هیچ نقشی ندارد
مثلِ چهره، قد، رنگ چشم، ملیت، ثروت خانوادگی و..
از چیزایی که خودتان به دست آورده اید حرف بزنید..
مثل: انسانیت، مهربانی، گذشت، صداقت و..
آدمی را آدمیت لازم است
عود را...
من خیلی جاها میتونستم مثل خیلی از آدم های که میشناسم باشم،من هیچوقت محدودیتی نداشتم اینکه تو هر جمعی نبودم،اینکه با هرکسی نرفتم،اینکه با هرکسی مثل خودش رفتار نکردم و جبران نکردم،حتی وقتی میتونستم فقط و فقط انتخاب خودم بوده! من ترجیح دادم ذات خوب خودمو حفظ کنم حتی اگه...
کجاست بارشی
از ابرِ مهربان صدایت؟
عطیه چک نژادیان
آدم ها خسته که شدند؛
بی صدا تر از همیشه می روند!
احساسشان را بر می دارند و پاورچین پاورچین، دور می شوند...
آدم ها هر چقدر هم که صبور باشند؛ یک روز صبرشان لبریز می شود،
کم می آورند، همه چیز را به حالِ خود می گذارند و می...
کمترین مهربانی می تواند این باشد
که در انتهای شب.
برای آرامش یکدیگر
دعا کنیم…
عطیه چک نژادیان
می توان زیبا زیست…
نه چنان سخت که از عاطفه دلگیر شویم.
نه چنان بی مفهوم که بمانیم میان بد و خوب!
لحظه ها میگذرند
گرم باشیم پر از فکر و امید…
عشق باشیم و سراسر خورشید…
عطیه چک نژادیان
اگر کسی گره ای دارد
و تو راهش رامیدونی سکوت نکن!
اگر دستت به جایی می رسه کاری کن
معجزه ی زندگی دیگران باش..
بی شک فرد دیگری معجزه زندگی تو خواهد بود عطیه چک نژادیان
حالا که آمده ای ، چترت را ببند
در ایوان این خانه جز مهربانی نمی بارد . . .
عطیه چک نژادیان
مهربانی تزئین لحظه هاست
عطیه چک نژادیان
در سرزمین خاطره ها آنان که خوبند همیشه سبزند
و آنان که محبتها و دوستیها را بر قلبشان برافراشتند همیشه به یاد می مانند عطیه چک نژادیان
بهار را ببین
چگونه از خود می تکانَد برگ های فرسوده را
تو هم جوانه ای بزن
سبز شو
عطیه چک نژادیان
به گمانم اینجا پشت هیچستان است
جسارت اجرایى کردن ایده هایت را داشته باش
و گرنه همیشه جهان پر بوده از
ترسو هاى خوش فکر
در عجبم از سیب خوردنمان...
که از آن فقط چوبی باقی می ماند... مگر این همه چوبی که خوردیم از یک سیب شروع نشد!!!؟؟؟
متن:عطیه چک نژادیان
روزها میگذرند
و من هر روز...
دنیا را بیشتر میشناسم،
عاقل تر می شوم
و محتاط تر... نمیدانم
شاید فقط ترسوتر میشوم... اما این را میدانم که...
دیگر کمتر رویا میبافم،
دیرتر آدمها را باور میکنم،
کمتر از زشتیها تعجب میکنم،
و
بیشتر احساساتم را نادیده میگیرم.
روزها میگذرند
و...