متن زندگی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات زندگی
معنای زندگی چیزی جز عشق نیست...
حواست هست خدا؟
صدای هق هق گریه ام از گلویی میاد که تو گفتی از رگش به من نزدیکتری!
هر وقت صدای شکستن خودمو شنیدم گفتم باشه منم خدایی دارم؛
هر وقت از بچگی تا حالا زمین خوردم و به سختی پاشدم شنیدم غصه نخور خدا بزرگه
حواست هست هر...
حال ما را کسی نمی فهمد
سال ها سوختیم و دود نداشت
زندگی یک دروغ مسخره بود
هیچ کس واقعا وجود نداشت!
از یه جایی به بعد میبینی دیگه چیزی برای از دست دادن نداری...
من یک برگ هستم که در شاخه درخت باد را در بغل میگیرم.
من زیبا و تازه هستم و از پروردگار به خاطر آفرینشم ممنونم.
من آب را از ریشه های درخت می گیرم و اکسیژن را به جو هدیه میدهم.
من سبز زندگی می کنم تا زندگی حفظ شود.....
واسه هیچ چیز تو زندگیت عجول نباش
بالاخره میرسه اون روزی که تو، توش به آرامش برسی! درسات تموم میشن!
شغلی که واسه خودت ساخته شده رو پیدا میکنی! سر و سامون میگیری!
و آینده ی مخصوص به خودت رو میبینی! گاهی به هوای رسیدن، مسیر رو نمیبینیم!
مسیری که...
زندگی مثل قطار است.
و ما همه مسافر زمان
یک جایی ایستگاه آخر است
و باید پیاده شد
زهرا نمازخواجو
و من امیدوارم انتهای این همه سختی ، جاده ی تلاشمان ما را به مقصد آرزوها برساند ، آنجا که دست در دست رویاهایمان ، آنچه که همیشه در خیالمان بود را به واقع زندگی کنیم :)
تو زندگی
حرف بقیه
باد هواست .
حجت اله حبیبی
پاشو
بخند
بُدو
تا
زندگی ازت جلو نزن .
حجت اله حبیبی
سکوت چون دم نوش نعنا مدتهاست دگر در من دم کشیده ست
مدت هاست که سکوت مرا در انحنای تو به خود وا داشته
در گذر ایام
وقتی نیستی
چیزی به نام تو ،در من می گرید
در این منزلگه تو کیستی...؟!
که چنین و چنان مرا به سکوت وا...
از عشق
به باران گفتم و گفت زمین خیال هایت را بشور
به باد گفتم و گفت اشک هایم را ببر
به آفتاب گفتم و گفت سایه هایم را بسوز
به دریا گفتم و گفت تنهایی هایم را ببر
به کوه گفتم و گفت آرامش هایم را بشکن
به گل...
خاک
بر سر کردیم
شفاف ببینیم
زندگی را
غیر از آه و افسوس
چیزی
در خاطر ما نیست.
حجت اله حبیبی
جان کلام ما همه اینجا مسافریم
دلخستگان ز زندگی درد آوریم..
دنیانگشت چون بمراد کسی سزاست
از خیر این جهان غم انگیز بگذریم
بانوی کاشانی
اعظم کلیابی
قورباغه ای غرق در سکوت ژرف برکه ی زندگی،
خیره در آینه ی یک دانه انگور بر خاک افتاده،
می نگرد به گذر تند فصل ها در سپیده دم خمار زندگی...
مهدی بابایی ( سوشیانت )
ما باز می آییم...
آبی تر از دریا!
از کوچه ی دیروز
همراه با فردا!
با وسعتی از نور
با آسمانی شاد!
هم شوق با بوسه،
از هرچه غم آزاد!
با چشمه ها هم فصل
با رویشی پربار!
ما بازمی آییم
با عطرِ گندم زار!
در انتهای شب
اندوه مغلوب...