متن جهنم
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات جهنم
اگر جهنم
مال فرداست،
چرا امروز می سوزیم...
در جهنم بودم
یا جهنم
من بودم؟
که هر چه پوست می انداختم
هر چه جان می کندم
آتشی می بایست
می پوشاند مَنِ مَن را
داشتم می سوختم
دارم می سوزم
و تو
پشتِ پنجره ی بهشت
خیره به من
پرپر می کنی گل های نرگس را
در کاسه...
پیله هایم تمامی ندارد
هر چه در می آورم
یکی دیگر به تن دارم
کاش می توانستم
به خدا بگویم
که پروانه ها
پیش از هر فصلی
در جهنم می سوزند
«آرمان پرناک»
سپیده اسدی باتخلصمهربان
عشق چشمان تورا در من مسخر می کند
آنچنان که بیت هایم را منور می کند
آنچنان که حال من خوب است اما بیش از این
حال خوبم را هزاران بار بهتر می کند
طعم لبهایت جهنم دارد اما با بهشت
مست و بی پروا مرا یک...
تنها در این زندگی بی معنا
دور افتاده در خانه ای کوچک و قدیمی
نا امید از آینده ای که نیست
گرفتار در سایه رنج
رها در دنیای دروغ و بی رحمی و بی عدالتی
به راستی
اینجا
کجای جهنم است؟
میرسه جون به لبات
اضافه شد خون به شبات
پُشتِ هم میخورى پَسى
وسط جهنم ، ته رام
چون من یه پرنده ام
په اعدام یا قفس سَهم منه
ولى هنوز دَرندم بَرِ جام
میرسه به گوش نعره هات
با یه سرى گوش تلخه لات
جعمین هر شبى دور هم...
در آغوشش جهنم را خریدم
هر چه بادا باد...
ارس آرامی