متن گل نرگس
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات گل نرگس
در جهنم بودم
یا جهنم
من بودم؟
که هر چه پوست می انداختم
هر چه جان می کندم
آتشی می بایست
می پوشاند مَنِ مَن را
داشتم می سوختم
دارم می سوزم
و تو
پشتِ پنجره ی بهشت
خیره به من
پرپر می کنی گل های نرگس را
در کاسه...
دو گل نرگس،
از بهار به جای مانده اند --
چشمان تو!
شعر: صالح بیچار
ترجمه: زانا کوردستانی
شاخه ای گل نرگسم
در دستان کودکی فقیر،
عطر نوروز از من برخواسته!
شعر: ناصح ادیب
ترجمه : زانا کوردستانی
دخترک بهار است،
که پیراهنی از گل نرگس به تن کرده...
نوروز!
شعر: ناصح ادیب
ترجمه : زان کوردستانی
مژده ی بهار را می دهد،
سهمی از تازگی و زایش داد
به دامان طبیعت،
گل نرگس!
شعر: آرزو عبدالخالق
ترجمه: زانا کوردستانی
آدینه به اشتیاق تابیدن تو ست
یک دشت درانتظار باریدن توست
یک باغ گل از نرگس و یاس ومریم
سرمست از آن نگاه خندیدن توست
دیدن
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی
چشم هایش را با درد بست.
هنوز هم جای سیگارهای خاموش شده بر پوستش،
سوزشی همانند خنجر های آزین کننده قلبش داشت.
قلبی که اکنون، چیزی جز چند تکه شکسته نبود .
نمی دانست دلش به حال پینه های زخم آلود
و چرکین پایش بسوزد؛
یا باران که یادآور جگرش...