پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
تو مثل چای داغی در دل سرمای بهمن ماههمان حال خوش همراهی و پیمودن یک راهندارم چاره ای ، افتاده ام در دام عشق توشبیه یوسف مصری گرفتارم میان چاهسجاد یعقوب پور...
غرق خوشبختی و مدهوشم به عشق او تمامیا رب این حال خوشم را سال ها تمدید کنسجاد یعقوب پور...
گرچه در چشم خلایق خسته و کم طاقتیمخلوتی داریم و حالی خوش که با آن راحتیم...
بعضیا حال و هوای خوبن ، معجزه ی لبخندن ، ناخواسته دلیل خوشی دلت میشن مثل حال و هوای روزای بچگی، انتظار کنار سفره ی هفت سین با صدای اسکناسای تانخورده لای قرآن .مثه عطر گلای یاس اردیبهشتی و هوای دل انگیزش .مثه خرداد و تموم شدن امتحانا، پاره شدن کتابا تو راه برگشت از مدرسه .مثل تابستون و گرمای بی اثرش که نمیتونست ما رو از کوچه های بازیگوشی جمعمون کنه .مثل اولین بستنی که انگار با همه ی بستنیا مزش فرق داشت .بعضیا حال خوشن مثل پاییزن، هوا...
جهان پر از رنج استبا این حالدرختان گیلاسشکوفه می دهند......
مرگ هم حال خوشی دارد اگر ما با همزنده گردیم و بمانیم به دنیای دگر...
منتو راچون حال خوشِ اذان صبحبه جانم می خرم...!...
سلام حضرت احساس ! یار دلبندم ! دلیل حال خوشم ! عشق بی همانندم ! خبر نداری از احساس من ، نمی دانی... از اینکه یار تو هستم چقدر خرسندم به قبله ی چه کسی جز تو رو کنم وقتی... به رسم دین محبت تویی خداوندم به سرزمین دلم تا تو حکم می رانی طناب غصه نخواهد کشید در بندم میان بیشه ی عشقت شدم من آهویی که پنجه های تو هرگز نمی خراشندمچنان دلم به تو قرص است شیر اهلی من ! که روی زندگی ام با...
شیرینی عجیبی داردکنارِ خانواده باشیمادر و مادر بزرگ ، پدر و پدر بزرگنوه ها ، نتیجه ها ، نبیره هاحس دلگرمی عجیبیاز دل این هسته بیرون می آیدحس دوست داشتن های مخملیحس مزه های شیرینِ شکلات عیدحس گرمی دستهایی که زیر سایه اش آرام به افق ها خیره میشویحسِ محکم ، بغل گرفتن عشقدر پستوی خاک خورده قلبهای قدیمیرعنا ابراهیمی فرد...
دلم کنار دلت حال بهتری داردخدای خوب برایم تورا نگهدارداعظم کلیابی بانوی کاشانی...
دلم حال خوب می خواهد!خسته ام از نگرانى ها و مشکلاتى کہشب و روزم را محاصرہ کرده اند و نمى گذارند حال خوش از گلویم پایین برود من این روزها بیشتر از هر چیزى نیازمندم بہ یڪ فنجان حال خوش در آغوش زندگى!...
هنوز هرجا که بی تو پا می ذارمشبیه کوه! هستی در کنارمغرورت هم برای من عزیزه!چقد زن بودنت رو دوست دارم!گاهی جای خدا احساس می شی! توو شعرام عطر سبزِ یاس می شی! چه خوبه که هوامو داری هرروز چه خوبه روی من، حساس می شی! هوای تو نباشه خونه سرده!هوات، حال خوشِ قلب یه مرده! روی موهات یه شاخه گل می کارمچقد شعرام تورو زیبات کرده!تو از هر گوشه ی این خونه ماهی!که با زن بودنت، یک تکیه گاهی! جهان بی تو پر از بی راهه می شهنباشی...
غبار غم برود حال خوش شود حافظ...
حال خوش من با تو پایان ندارد...
همین کهتو مرا تا بی نهایتِاین عشق دوست می داریحال دلم را عجیب خوش می کند...سوگل علیزاده...
مثل یک استکان چای دارچین وسط سرمای زمستان، بیا و همانقدر "داغ"، به همان اندازه خوش عطر، کنار دلم باش..بیا و همان حال خوشی باش که نشستنش روی دلم، مثل اولین برف سال، یک دل سیر می چسبد، همانقدر دلخواه......
چقدر دنیا می تواند جای امنی باشد وقتی تو هستی و می توانم هر زمان که بخواهم صدایت کنم و پشتم، دلم، جهآنم به بودن ات گرم باشد !😍دلم قرص باشد که زندگی آنقدرها هم که شنیده ایم بی رحم و به دور از عاطفه نیست، تلخی هایش موقتی اند و من بهانه ی بزرگی دارم که خوشبختی ام را هر روز فریاد بزنم...بگویم که هنوز هم می توان حالِ خوشِ زندگی را نفس کشید !خوشبختی قدم های توی عزیزترین است که گاهی به اتاق هامان سر می زند که ببیند کجای عالمیم و حالِ دلمان خوب است...
دس دست نکن برای امروز و فردای خودتدل دل نکن برای حرف ته دل خودتعجله کن حرف بزن شاد باش بخند عشق بورز زندگی کن شعر بخون برقص بازی کن جوانی کن اصلا زندگی کنشاید فردایی نباشددست نوشته:همایون بلوکی...
وقتی بچه بودماز بابام پرسیدم چرا شب یلدا دور هم جمع می شیم؟چرا خود یلدا نمی آد کنارمون باشه؟بابا اصلا این یلدا یلدا که می گن کیه؟ تا حالا دیدمش؟بابا یک لبخند چاق و چله زد و گفت: چند روز دیگه می آد،خودت باهاش آشنا می شی.گفتم: بابا مامان هم می دونه کیه؟گفت: یلدارو همه می شناسن.بعدش دیگه چیزی نگفتم، منتظر بودم وقتش برسه ببینمش. ببینم واقعا کیه که همه مشتاق اومدنش هستن. بچه بودم؛ نمی دونستم روی شبا هم اسم می ذارن. نمی دونستم یه شبایی می...
این روزها دلم یک حال خوش می خواهدیک کنج ساده و صمیمی از دوستانی که تنها ترس و دلهره شان پرسیدن درس معلم بودلحظه های ناب و شیرینی که زود از من گذشتندو حالا که بزرگ شده ام باز از خود میپرسمنکند چند سال دیگر دلم به حال الانم بسوزدو خیال سفر کردن به این دوران به سرم بزنددغدغه هایی که حالا رنگ و بوی آرزو را به خود گرفته اندنه دیگر آن کتاب ها و مدرسه هست نه دوستان و همکلاسی های گذشتهاین روزها دلم حال خوشی را می خواهد که هر روز در پ...
تصویر دلخواه منی،،،، اقبال، یعنی توزیباترین تقدیرها ، در فال، یعنی تودل بسته ای بر آن خدای ناز، یعنی مندل برده ای با، چشم های کال یعنی توتشریح تو، در قلب من پیوسته این بودهممنوعه ی عاشقترین خوشحال، یعنی توسال نکو، تنها کنار تو عیان گردیدزیبای جذاب بهار سال، یعنی تومن آسمان را دوست دارم، در کنار یارحالا چه سرمستم،از این هم بال یعنی توگفتم؛ عقب افتادگی هایت، اگر این ستپس آن خدای گونه...
همیشه فکر می کردم آدم تنها چیزی را که باید برای روز مبادا پس انداز کند پول است...یادمان داده بودند همیشه یک روز مبادایی هست که هیچکس از زمان آمدنش خبر ندارد...توصیه می کردند تا می توانیم برای مبادای نیامده ذخیره کنیم تا چرخ زندگیمان لنگ نشود...اما به نظرم برای روز مبادا خیلی چیزهای دیگر هم هستند که نیازمان می شود...مثلا کمی حال خوش..کمی امید..لبخند..شعر ، چند حلقه فیلم یا چند جلد کتاب که با دوباره دیدن وخواندنش حالمان خوب شود...اما مهم ترین چیز د...
هیچ نیمه ی گمشده ای وجود ندارد!تنها چیزی که وجود داردتکه هایی از زمان است که در آن هاما با کسی حال خوشی داریمحالا ممکن است سه دقیقه باشددو روز، پنج سال یا همه ی عمر…آنتوان چخوف 📚 زندگی من...
آدم گاهی آن قدر دلش می گیرد که به سایه ای گرم می شود. می بیند عجب چشم های دیوانه ای دارد. و آغوشش بهشت است. و صدایش آشناست. سایه ای که از قصه ای دور آمده. از سرگذشتی دیرین. از دنیایی آشنا و از روزهایی آتشین. آدم گاهی آن قدر دلش می گیرد که به سایه ای اعتماد می کند. او را به شب نشینی ...
حال من با تو خوشستتو خودت میدانیعلت حال بد و خوب منیباش تا زندگیمرنگ دریا گیردماهی تنگ بلورجان دیگر گیردسقف رویای من از بودن توحجم میگیرد و میبارد شعرقلم از دست من خسته نمیفتد هیچراست است این که فلانی میگفتمینویسم مینویسم از توتا تن کاغذمن جادارد......
ماهِ من!ماهِ دلبریِ زمین و آسمان، از اهالی اش!سی و یک روزی که شاید،عطرش تکرار نداردرنگ و رویش رقیبی نداردو عشقش مانده بی تمثیل ... اردیبهشت، نویدرسانِ روزهایِ همایون است،که با هر قدمش محبت و طراوت می بخشد به این روزگارِ ناسازگار ... من در این چندروز بهار،کِیفم کوک تر می شودحالم خوش ترو حظَم چند برابر ... کاش تقویم پُر میشد از بهار و اردیبهشتش!اردیبهشتان به عشق... عشق_براتون...
سال و مال و فال و حال و اصل و نسل و بخت و تختبادت اندر شهریاری برقرار و بر دوامسال خرم، فال نیکو، مال وافر، حال خوشاصل ثابت، نسل باقی، تخت عالی، بخت رام سال نو مبارک...
دلم سفر میخواهدبا حالی که خوش باشدلب هایی که بخندددلی که آرام باشدشبموسیقیتوو جاده ای که هیچ پایانی نداشته باشد...
جمعه ها باید که فارغ شداز این شهرِ شلوغدور شد از قیل و قالجمعه یعنی حالِ خوشجمعه یعنی؛ بی خیال...
همه حالخوشم از تو...
و در معراج آغوشت پر از حال خوشایندم......
اگه عاشقید ولی حالتان بد استمطمئن باشید دچار آدم اشتباهی شدیداین سهم شما از عشق نیستعاشقی یعنی حال خوش......