متن درد
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات درد
از سنگسار دردهای بی شمارم
دیگر به پایان آمد آرام و قرارم
بغض قلم لبریز شد از حسرتی که
شد عاقبت گل واژه بر سنگ مزارم
«بهزاد غدیری»
درد آدمها دو نوع است یکی پنهان و خفی و دیگری آشکارا
برای هر درد آشکار می شود گریست ،جهان را به هم دردی فراخواند و توسط دیگران درک شد
امان از دردی که حتی نمی توانی آن را به زبان بیاوری
و این درد خفی است که زنده زنده...
درد تنها از جسم برنمی خیزد
گاهی روح درد میکشد
روحی که صبور باشد بزرگ می شود و به بالا می رود
روح بی تاب ،بی طاقت می شود
و چون جسم متلاشی می گردد
شکستن روح ورود به سرزمین حیرانی و سرگردانیست
پس هر سرگردان و حیرت زده ای...
می دانی عشق درد دارد
عشق خیلی سنگین است
از بس سنگین است هم شانه ات را خم می کند هم قلبت را فشرده
و من خیلی درد دارم
سولماز رضایی
درد آدما رو عوض میکنه؛
باعث میشه کمتر اعتماد کنی...
دیرتراعتماد کنی....
دور قلبتو خط بکشی و با منطق جلو بری!:)
رهایی در آسمان نوشت!♡︎✍🏼(فاطمه محمدی)
بدون اسمم کپی نشه⛔
قلب ها بشکست و درد عاشقان از حد گذشت
سالهای انتظاری بر من و تو بد گذشت
گریه کردم ناله کردم حلقه بر هر در زدم
سنگ سنگ کلبه کنعان خود بر سر زدم
شرح دردم را فقط دیوان به دیوان داده ام
زندگی را در درون این قفس جان...
درد
آن است نشود
آنچه که هستی باشی
چقدر بی بهانه نشستیم و شکستیم و ز درد دل گریستیم.؛
چقدر بی رحمانه ندیدیم و شنیدیم و ز درد دل قضاوت کردیم.؛
چقدر عاشقانه نوشتیم و سرودیم و دلی عاشق بنا کردیم.؛
چقدر آزادانه دلی خون و سیاه کردیم.؛
چقدر زیرکانه چهره بازی کردیم.؛
و چقدر، چقدر هایی که...
مال خوده من باش
دلتو بسپار به دلم
قلبمو میدم جاش
بدجوری میخوامت
غیرمن هرکی
که گفت دوستدارم
گوش نده
به حرفاش
مال خوده من باش!!!
درد دل را کس نمیداند چو غم
درد قلب را کس نمیداند چو زخم
آن یکی دردست و درمانش تویی
آن یکی اشک است و چشمانش تویی
این یکی دیگر ندارد طاقتی
درد هجران شد برایش عادتی
شمع و گل پروانه گردان دورشان
دیگری رفت بی خبر شد باز بی...
از آسمان باران میبارید و او اشک میریخت...
آب میشد میان رفت و آمد انسان هایی ک توجهی ب او نمیکردند...
آب میشد و صدایش بلند نمیشد..
کسی نگاهش هم نمیکرد..
دستهایش خشک شده بود..
پاهایش بی حس..
نگاهش قفل شده بود ب یک سمت..
همان سمتی ک دخترک کوچکی...
فقط اشک ریختن را دلیل ناراحتی ندانید..
فقط اشک ریختن را دلیل درد داشتن ندانید..
فقط گریه را نشان درد ندانید..
گاهی باید ب عمق چشمان یکدیگر نگاه کنیم!
چشم ها فریادهایی در سکوت دارند...
فریاد هایی ک ب جای شنیده شدن فقط باید دیده شوند..
صدایشان را با چشم...
چه تلخ است علاقه ای که عادت شود...
عادتی که باور شود...
باوری که خاطر شود...
و خاطره ای که درد شود...
نه خس خس مستانه
نه سرفه های همواره
هبوط نیست برای من
شبانه های بسیاری
چه درد ها رجوع کرده.
به دست های گدایی
هبوط می کند هر دم
مهر و وفای خدایت!
مرض های من بد نیست...
فقط کمی درد دارم...
نمانده در بدن جانی.
درون من میخوابد...
مگر...
چجوری بهش فکر نکنم؟
من مثل ادمیم که یه جایی از بدنش درد میکنه
اون مگه میتونه به دردش فکر نکنه،که من بخوام به تویی که بند بند وجودم واست درد میکنه فکر نکنم؟
☔️♡↻ تا حالا به این جمله ی
(دردت به جونم) دقت کردین؟!
واقعا اگه از عمق وجود گفته بشه... دردارو کم میکنه به جون
یکی دیگه انتقالش میده :) ♡
نویسنده: ریحانه غلامی
میدونی چرا دیوونه ها میرن تیمارستان برای اینکه نتونستن درداشونو تحمل کنن خودشونو زدن به دیوونگی بعد عادت کردن اما الان یادشون نمیاد چه دردی دارن فقط میدونن درد الانشون دیونه بودنه شاید ادمی که دردش خیلیه و تحمل کرده تا ادمی که از دردش روانی شده بهتر باشه ولی...