متن درد
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات درد
دل من طوفانیست، وندراین کلبه ی جانم غصه ای پنهانیست... ما ندانیم که گوییم چ کس را راز دل لیکن ازصخره ی چَشم بی فروغم جاریست..
حوصلع! سر! 😶
عشق! پر! 💔
چشم! تر! 😢
مخ! رد! 🤯
سر! درد! 🤕
مغز! هنگ 🥴
دل! تنگ! 🥺
خستع نباشی سر نوشت... 😊
تو تاکسی بچه هه به مامانش میگفت حس میکنم دارم خفه میشم. مامانش گفت چرا؟ گفت اخه حوصله ندارم نفس بکشم :)
بخدا منم همینطور :)
آه
گریه ی روح است ...
گاهی نوشتن سخت میشود و از تو نوشتن سخت تر .. نمیدانم باید از چه بنویسم از تکرار غریبانه این روزها یا از حس های ضدو نقیض درون قلبم .. محبوبِ روزهای دورم میخواهم برای تو بنویسم .. از نبودنت نگویم که دردش رسیده به مغزواستخوانمان .. یا از بی...
من غمگینم. اگه دستت بهم بخوره مثل یه بچه کوچیک میزنم زیرگریه. حالم خوب نیست. میتونم اینقدر برات حرف بزنم ک نفهمیوچی میگم. دلم میخاد سرمو بزنم ب دیوار. دلم میخاد گریه کنم داد بزنم. اما میدونی من باید خوب باشم . پس خوبم . اگه بپرسن خوبی؟ میگم اره...
من از تبار تیشه ام ... بامن غمی هست
درون ریشه هام...احساس درد مبهمی هست
جز زخم، این دنیانخوردم...تلخ شیرین
آیا دران دنیا امید مرحمی هست؟!!
*🖤 🖤 🖤☔️ 💜 🖤 🖤 🖤
بعضے ها هم درد هاشون ࢪو
مے نویسن داخل قلبشون 📖
با جوهࢪ اشکشون هم پاے \دࢪد نوشته\ ࢪو امضا مے کنن 💙
چه عجیب !)
من به بند تو اسیرم تو ز من بی خبری!!
مرحبا ؛ معرفت اینست که ز من می گذری
طعنه از غیر ندیدی که بسوزد دل تو
و بدانی که چه دردیست به خدا در به دری
...
بهزاد غدیری / شاعر کاشانی
𖣘💔❦︎ حسین خواست از رقیه
بپرسه: یادته رنگ چشمای
عباس چه رنگی بود؟! آخه
من... فقط خون دیدم:))))
نویسنده: ریحانه غلامی (banafffsh)
با چشم اشک آلود خود این غصه را سر می کنم
دل را به دریا می زنم دیوانه محشر می کنم
با چشم دل می خوانمت ای جان که جانانم تویی
با این دل دیوانه ام شب را منوّر می کنم
عاشق شدم با دیدنت بیمار آن خندیدنت
لبریزم از...
این بار دلم کمی متفاوت تر با ت سخن بگوید؟
گاهی دلم سخن گفتنت را خواهان است..
گاهی دلم نگاه کردنت را میخواهد..
گاهی..
دلم...
ت را میخواهد..
اصلا!
بیا بگذریم.
ت مرا نمیخواهی..
من هم ت را...
ت را...
(نفس عمیق) 🙃
نمیشود!
نمیتوانم دروغ بگویم ک نمیخواهم...
نویسنده:...
خسته ام از گریه های بی دلیل
خسته ام از قاصدکهای علیل
خسته ام از آمدن های دروغ
خسته ام از چشم های بی فروغ
خسته ام از جاده ی بی انتها
خسته ام از دستها رو به دعا
خسته ام از خاطرات تلخ و سرد
خسته ام از غصه...