متن دوری
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دوری
دلم تنگ است و دلگیرم/
همش با عشق درگیرم/
بمونی پیشِ من خوبه/
نباشی،ساده میمیرم/
دلم دریایی از درده/
ببین رخساره ام زرده/
نمیدونی که این دوری ت/
چه ها با قلبِ من کرده/
شدم زخمیِ عشقِ تو/
شدم اواره و تنها/
چقد بی کَس شدن درده/
ببین بی تو...
نمانده در دلم دِگرتوان دوری
چه سود از سکوت و آه از این صبوری
تو ای طلوع آرزوی خفته در باد
بخوان مرا تو ای امید رفته از یاد
کاش
کاش لحظه های با طُ بودن آنقدر زود گذر نبود
به وسعت ندیدن نگاهت
خسته ام
چگونه بشکنم؟
ثانیه های سنگین دوریت را
قاصدک توخبرببر به جان ودل :
به یادم لحظه ای باشی تو را حس می کنم از دور
مبادا جز به من یاد کسی در خاطرت باشد
نه آنقدر ها نزدیکی که شود به بودنت دلخوش کرد...
و نه آنقدر ها دوری که بتوان نبودنت را باور کرد
هستی و نیستی ، نیستی و هستی
به گمانم «بلاتکلیفی» نام دیگر توست...
روزهای زندگی را نمیخام
وقتی تو دیگر زنده نیستی
شاید هم من مرده ام
که بعد تو انگار زندگی نیست
علی محمد ملکی
دور می شوی از من،
دور تر وُ
دور تر وُ
دور تر...
آن وقت ست که
خواهی فهمید:
(دوری دوستی نمی آورد!)
هرگز ندانستم مهر در کجای دلم لانه دارد
که اینقدر بی تفاوت در همه جا لانه میکنم
کبوتریم در گیسوانت که پرواز کنان در کوچه های لبخندت به دنبال لانه میگردد
بگو در کدام خانه ایی
بگو در کجای این شهر غربت
درد دوره ات کرده است
تو بگو تا...
من مانده ام و این دلِ تنگ
که بۍتو گذشتن ها را هیچگاه درک نکرد؛
تنها آموخت که در حسرت تو،
مرا شکنجه دهد.
هنوز نمۍدانم سهم من از داشتن تو
تا چه اندازه بود
که این گونه تاواטּ آن را با نبودنت مۍدهم؛
هنوز نمۍدانم چرا وقتۍ برایم حرف...
عزیزُم درد دورۍ کِرده پیرُم
ز احواݪِت نشوטּ از کۍ بگیرُم؟
بسوزُم در فراقِت با غمۍ تلخ
در آخِر بۍ گل رویِت بمیرُم
چشمامو می بندم و خیال میکنم اینجایی
ولی وقتی چشمامو باز میکنم و می بینم نیستی
تازه میفهمم که چقدر دلم برات تنگ شده
می دونی چرا هر شب اینجام؟
چون هنوز عطر خوش خاطرات باهم بودن داره بهشت من اینجاست جایی که محل قرار عاشقانه مان بود تو دوست...
دیگه پیشت اومدن سخت شده
دلم آبادان شده برات
همانی که ز فَراقَت مجنون گشته ام
تو همانی که مرا سرگشته ی ویران کرده ای
تو همانی، همان سیه چَشم کمان اَبرویم
تو همانی که دلم لک زده چَشمانش را
تو همانی ، همان مجنون بی عشقی
من همانم ، همان لیلیِ بی سروسامانم
من همانم که ز دوری...