متن نبودن
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات نبودن
رفتنت
آغاز ویران شدن قلبی بود
که همیشه از هراس نبودنت می لرزید
بیا و فاصله را بردار
که من هرگز
لحظه های بی تو بودن را
نخواهم بخشید
باز امشب منم و فکر سیه چشمانت...
و همان حسرت تکرار نبودن هایت...
در آستانه ی آغوشت ،
فعل نبودن را صرف کردی ،
ومن ،
دل را به فردای نیامده سپردم
وایمان آوردم
به فصل سرد
آخرین فنجان دلتنگی هایم را نوشیدم .
و ناگهان در نبودن ها
هیچ تسلایی نمى بینی
نه پیراهنى فراموش شده، آویخته در کمد
نه یک کتابِ نیمه باز، کنار تخت
نه آن چمدان کهنه زیر پله ها
نه چروک پرده ای
نه قلم و دفترى افتاده زیر مبل سبز
نه بوى عطری
نه خطی
نه شعری
نه...
طلوع سایه مرگ بر پیکر افکار
و انزوای ادراک بی اراده
سکوت تقدیر
میان سوختن هیزم خاطرات
در میان هوای سرد دوری
و فنجانی پراز طعم تلخی نبودن ها
بزرگتر که میشی ترس هات میریزه
ترس از تنهایی
ترس از نبودن ها
ترس از تاریکی
به یه جایی میرسی که از شدت نبودن ها
تو تنهایی و تاریکی هات غرق میشی