متن دوستت دارم

گل های دشت دامنت را دوست دارم!
بوی خوش پیراهنت را دوست دارم!

باید بخندی روز و شب در چشم هایم
شیرینیِ خندیدنت را دوست دارم!

من موج هستم رو به آغوشت همیشه
ای ساحل زیبا تنت را دوست دارم!

این روسری زیباست تنها بر سر تو
من رنگ لاک...

خۆشتم دەوێ و پەیوەستەم پێتەوە،
وەک پەیوەستی هەمزە بە سری ئەلفەوە!
◇
دوستت دارم و وصلم به تو،
مانند اتصال همزه بر سر الف!





شعر: توانا امین
برگردان: زانا کوردستانی

صبح شود
شام شود
ماه شود
سال شود
باز من همانم که دوستت دارم
باز تو همانی که دوستت دارم

انار دانه می کنم
لبخند می چینم...
تنفس های سرد و عطرآگین پاییز به شماره می افتد
هزار پنجره شوق دارم،
به پیشواز زمستان!
بوسه های آبستن از عشق
دیوان پدرم «حافظ»
آرزوهایی سبز برای قلب های لبریز از بهار و مهر
«دوستت دارم» هایی از جنس همیشه
دست هایت...

به هر جا رو کنم جز عشق ازاو رد پایی نیست
به هر در میزند این دل به جز مهرش نمیبیند

اعظم کلیابی
بانوی کاشانی

شادی کلام نامفهومی ست !
و دوستت می دارم رازی ست
که در میان حنجره ام دق می کند
و من چگونه بی تو نگیرد دلم؟!
اینجا که ساعت وآیینه و هوا ... به تو معتادند ...!

از

زیبایی های لبت

دوستت دارم هایش را

مال من کن

ساعت پنج صبح است
و راه هنوز بر من مانده
اتوبان پر از ماشین هایست
ڪه در حال سبقت ساڪن شده اند
برف می بارد
و خیابان سنگین
سنگین از حجم ماشین هایی ڪه هوا را
لمس ڪرده اند.
ساعت به وقت دیروز
خواب در تختخواب را یادآوری می ڪند...

دوستت دارم
ای مهربان تر از خورشید
تو آرامش روزهای من
و من
مسلمان ِقبله گاه تو..

تاول پاهای رفتگر پیر،
وُ
زخم و زگیلِ دست هایش
قصه ی دوستت دارم را
با دو قرصِ نان-
به خانه می برد
تا،،،
هر شب همسرش
با پاشوره ای از عشق،
التیامش دهد!



زانا کوردستانی

دوستت دارم را جور دیگری بگو
برای منی که وقتی عاشقت شد،
همه مردند...

چشم های غمگینت را میبوسم و تن نحیفت را که دردهای زندگی، بیرحمانه آن را خمیده اند در آغوش میکشم.
و افسانه ی جوانه های امید را برایت میخوانم.در آرزوی آنکه شاید برای لحظه ای کوتاه لبخند معصومانه و عمیقت را که از قلب پاک و خسته ی کودک درونت...

گفت دوستت دارم و من مات مانده ام

چو طفلی در املای قسطنطنیه!!

ارس آرامی

نشسته بودم روبروش و به زُلفای فِرفِریش نگا میکردم
بهش گفتم : میدونی چرا یوز پلنگا گوشه ی چشمشون یه خط سیاهه که بهش میگن خط اشک؟
دستشو انداخت تو فِرِ موهاش ...
پیچش داد و گفت نه !
چِشَمو از موهاش سُر دادم رو چِشاش و گفتم :
وقتی...

در این ملک خیال من حیف دلبرم در کار نیست
چون نخورده جام عشق خوابیده است بیدار نیست

من ندارم تاب تنهایی در این ظلمت سرا
ماه ندارد روشنی چون شمس من انگار نیست

شب ندارد رنگ بو صهبا ندارم ور سبو
یا شبم نیست آن شب یا یار من...

[دوستت دارم] را،
به تکرار در گوشم زمزمه کن؛
تا پوست بترکاند
نهال عشق!



لیلا طیبی (رها)

دوستت دارم های مکررم را
کی می شود؛
--مرور کنی؟!


لیلا طیبی (رها)

نگاهت
طلوع می کند
و من
هر صبح
چون پرنده ای بی قرار
در میان دستانِ نسیم
بر بالای بلندترین شاخه ی عشق
آوازِ دوستت دارم را می خوانم

-بادصبا

بتاب ای مهرِ تابنده
به قلبِ سرد و بی جانم
که از دوری تو
چون غنچه ی پژمرده می مانم
بیا!
ای روشنا!
ای عشق!
که از گرمایِ دستانت
بروید
لحظه لحظه
از دو چشمانم
گلی سرخی
که بی تو بس دلم تنگ است
بیا بنگر!
که می خوانم تو...

نه غزل گفتن می دانم
و نه بافتن موهایم را !

ببخش که معشوق دلبری نیستم .

ولی دوستت دارم

شعرهایم هم مثل موهایم کوتاهست ...

دوستت دارم...
به اندازه ی تمام دوستت دارمهای دنیا....
دوستت دارم ای دوست داشتنی تراز هر دوست داشتنی😍🤍🖇️

آبان هوایش غرق دلتنگیست!
عطر تورا در مشت خود دارد...!
فهمیده خیلیی دوستت دارم !
هی پشت هم با عشق میبارد!!

در این صبحِ اهورایی
که باغ و گلسِتان زیبا و رویایی است
شناور می شود
در موجِ آرامِ دو چشمانت
نگاهِ من
و غرقِ بودنت
می گردم و محکومِ شیدایی
و باغِ آرزوهایم
پر از گلخندِ عشق و بس، تماشایی
و من
ای مهربان!
ای عشق!
می خواهم فقط از...

رژ لبت که قرمز باشد...
دل و عقلم در ستیزند...
لاکچری ترین بانوی قلبم...
جگرم چو زلیخا صد پاره شد...
آن دم که گفتم دوستت دارم ...
و شما با ریشخند فرمودی لطف دارید