متن صبح
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات صبح
صبح است نسیم سحری
باز کن این قائله را
باز به بوی بت من
آغاز کن مهلکه را
باز شروع صبح کن
هم راز کن زمزمه را
درعشق من خسن ختام
این بود این مسئله را
در پیچ موی دلبرم
هم دشوار کن مسئله را
خستگی
روی شانه های نگاهم
سنگینی می کند
اما هنوز در سکوت مبهم این شب
آوازه ی زیر لب خیالی ترین تردید روشنم
که فردا ، با تو می رسد آیا
یا دوباره فقط صبح می شود...
جلال پراذران
سفیر اهدای عضو
در حال بارگذاری...