ویرانم مگر نمی بینی صدایم بم است!
رفتی و مرا یکسره با خود سر جنگ است بعد از تو مرا حوصله خویشتنم نیست..
به تنگ آمد دلش ترکید...... انار
بعضی وقتا، شریک تمام خاطراتت تو زندگی فقط یه شماره خاموشه...
پدر که نباشد مادر همدم ندارد پسر همراه و دختر سرپناه
به کسی... نرسیدم که خیلی به من می آمد..!
فرقی ندارد روزهای تابستان یا شب های زمستان بی تو همه چیز طولانیست
تو که رفتی همه ی مزرعه ها خشکیدند باغ من بعد تو صد جعبه زمستان داده...!
باور نمی کنم که بخواهم بدون تو یک عمر را کنار کسی مُردگی کنم . . .
من با تمام روح و تنم عاشق تو اَم امّاقسم به صاحبِ قرآن تو نیستی!
من تورو خیلی دوست داشتم الانم دارم... اما فقط منم که دوستت دارم..
اینکه دلتنگ توام اقرار می خواهد مگر اینکه از من دلخوری انکار می خواهد مگر
بسوزد آنکه سربازی بنا کرد تو را از من مرا از تو جدا کرد
گر چه او هرگز نمیگیرد ز حال ما خبر درد او هر شب خبر گیرد زِ سر تا پای ما
دیروز که رفتی... خدا گریه کرد و همه اسمش را باران گذاشتند...
شده عشقت به کسی بیشتر از حد باشد هر چه خوبی بکنی با دل تو بد باش
هرچه دادم به اوحلالش باد،غیرازآن دل که مُفت بخشیدم.
نیستی در کنار من اما،بوی آغوش می دهد عکست
از وسعت تنهایی ام آنقدر بگویم تنها کس من بودی و من هیچ کس تو
- تنها زندگی میکنی؟ + نه، یاد کسی با من است...
غم انگیزترین رنگ دنیا سفید شدن موهای مادرم بود
تندتند مینویسد / شب... / گریه / خاطرات را، آب و تاب میدهد
بی تو چگونه میشود آبان بیاید طاقت ندارم نیستی باران بیاید
چشم تو روى من غم زده شمشیر کشید قلب من یاد تو افتاد فقط تیر کشید