متن کربلا
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات کربلا
ذولجناح
اسبی رسید و شیهه بکوی حرم کشید
گرد و غبار و واهمه روی حرم کشید
چشمان کودکان که پر از آه و ناله بود
شطی ز اشک دیده بسوی حرم کشید
خون می چکید از بدن پر شراره اش
فریاد بی امان ز عدوی حرم کشید
جامی ز خط...
و هو بکل شی علیم
یعنی تو از حال دلم خبر داری
در کودکی به جای لالایی درد را در گوشمان زمزمه کردند
ما فرزندان فریب خورده همان آسمانیم که باران را از لب هایمان دریغ کرد
تلخ است لب کارون باشی و تشنه لب
دخترکانمان را به عقد یزیدیان...
جوهر باران
بیهوده نیست اینهمه دیوانه ات شدن
آتش به جان و واله و پروانه ات شدن
عالم اسیر تاب و تب شرح آرزوست
از بامداد غمزه ی جانانه ات شدن
ای پادشاه تشنه لبان خود چه کرده ای
با عاشقان ساحت مستانه ات شدن
وز عطر و بوی شربت...
منم و عشق حسینی که محرّم دارد
مادری فاطمه و خواهر زینب دارد
سر که قابل نبُود جان بدهم در راهش
چون برادر نبُوَد این همه حیدر دارد
منم و شور علمداری عباس حسین(ع)
آن که می گفت برادر بشود نور دو عین
کُلُّنا عباس ماییم به زینب (س) سوگند...
بیابان هم که باشی ،حسین آبادت میکند ،،درست مثل کربلا ...
السلام علیک یا اباعبدالله
سلام بر مولایم حسین (ع)