متن یار
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات یار
بعضی موقع ها خودمون دوست نداریم حالمون خوب شه…
چون «درد» آخرین حلقه ی اتصالمون به چیزیه که از دست دادیم...!
خدایا چرا چنین است؟
تا یک بار بیاید، هزار مرتبه نمی آید!
یار را می گویم.
شعر: ئاری عبدالطیف
برگردان: زانا کوردستانی
نامه ای به یار:)
سلام من به تو...
ای یار مرا گاهی نگاهی
امیدم ده که امیدم تو باشی
دل را گفتمش که تو را چه شده است؟
گفت:تنگ یار است و در انتظار آمدنش...این دل بی قرار به وقت دیدار قرار گیرد.
نمی آیی؟
بی عشق عبور از دل طوفان نتوان کرد
بی یار سفر از غم و باران نتوان کرد
در معرکه عشق نیاز است به مردی
رندانه گذر از دل خوبان نتوان کرد
ﻗﻄﺮﻩﺍﯼ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ... ﻧﻤﯽﺑﺨﺸﺪ ﮐﺴﯽ؟
ﻟﺤﻈﻪﺍﯼ ﭘﺮ ﻣﻬﺮ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ... ﻧﻤﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺴﯽ؟
ﯾﮏ ﻧﻔﺲ ﺑﺎ ﺷﻮﺭ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ... ﻧﻤﯽﺭﻗﺼﺪ ﮐﺴﯽ؟
ﭘﺮﺗﻮﯼ ﺍﺯ ﻧﻮﺭ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ... ﻧﻤﯽﺑﯿﻨﺪ ﮐﺴﯽ؟
ﻭﺯﺷﯽ ﺍﺯ ﺑﺎﺩ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ... ﻧﻤﯽﺟﻨﺒﺪ ﮐﺴﯽ؟
ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﯾﺎﺭ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ... ﻧﻤﯽﺁﯾﺪ ﮐﺴﯽ؟
ﯾﮏ ﻗﻤﺎﺭ ﺗﺎﺯﻩ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ... ﻧﻤﯽﺑﺎﺯﺩ ﮐﺴﯽ؟
ﺍﺯ ﺷﺮﺍﺏ ﻧﺎﺏ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ... ﻧﻤﯽﺭﯾﺰﺩ ﮐﺴﯽ؟...
بهار آمد و بوی یار می آید
پرستو نغمه خوان از آن دیار می آید
به هر دشت دمن بینی
نگار زلف یارم را،دل من عاشق و دلدار می آید
بشویید خانه دل را
بخندانید آن گل را
که بوی یار می اید که بوی یار می آید
خسته ام با دل زارم چه کنم
شب مهتاب که شد
با تو،نگارم،چه کنم...
وقت صبح وقت اذان
وعده یاران که رسید
با در میکده و بوسه یارم چه کنم
بوسه یار کجا عاشق دلدار کجا
من دیوانه بدنبال نگارم
چه کنم
خسته ام با دل زارم چه کنم...
خسته...