متن یار
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات یار
عصرانه کنار یار طنّاز ، عالی
با چای و غزل، نغمه ی دلباز ، عالی
در ساحل دریای محبت ز صفا
یارم که شود همدل و همراز ، عالی
بادصبا
دارم گله ای از تو که دنیای منی
دل دل نکن ای یار تو زیبای منی
من منتظرم با همه ی خاطره ها
پاییز شده بیا که رویای منی
بادصبا
در کنار یار بودن ، دمی مرا غنیمت است
یکی دوساعت این وسط یک روز برای من بود
وحدت حضرت زاده
از بهر فراق یار است، مشکی برتن کرده ام
ورنه این رنگ مشکی ، از مکروهات دین ماست
وحدت حضرت زاده
نمی خواهم بهشتی را، به جز بستانِ دلدارم؛
نمی خواهم سرایی را، به جز گلخانه ی یارم؛
زمانی که: دلم لبریزِ احساسات می گردد،
فقط بر سینه ی یارم، لب و، گل بوسه می کارم!
زهرا حکیمی بافقی
کتاب دل گویه های بانوی احساس
بیا بهم برسیم
و گرنه شعرتلخ می شود
ماه بی نور می شود
سهممان از قاصدکها سیاه می شود
مرگ دورمان می چرخد
ستاره ها دور می شوند
و غم به دور دستمان می پیچد
اری،مرا در بازوانت حبس کن
فکر نکن به چیز دیگر
بگذار،سبز رنگی ها بر تنمان...
تو را تنها به دل من یار خواهم
ز هر کس من تو را غمخوار خواهم
دلم را برده ای ، تا هست جانم
تو را ای مهربان! دلدار خواهم
-بادصبا
دارم گله ای از تو که دنیای منی
دل دل نکن ای یار تو زیبای منی
من منتظرم با همه ی خاطره ها
پاییز شده بیا که رویای منی
-بادصبا
بعضی موقع ها خودمون دوست نداریم حالمون خوب شه…
چون «درد» آخرین حلقه ی اتصالمون به چیزیه که از دست دادیم...!
خدایا چرا چنین است؟
تا یک بار بیاید، هزار مرتبه نمی آید!
یار را می گویم.
شعر: ئاری عبدالطیف
برگردان: زانا کوردستانی
نامه ای به یار:)
سلام من به تو...
ای یار مرا گاهی نگاهی
امیدم ده که امیدم تو باشی
دل را گفتمش که تو را چه شده است؟
گفت:تنگ یار است و در انتظار آمدنش...این دل بی قرار به وقت دیدار قرار گیرد.
نمی آیی؟