پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
با قلبی آهنی به جنگ زندگی بروید.زیستن نوازش شدن نیست....
برای زیستن پرچین جسمم را خواهم شکست! و در میان خرابه های دیگران، در میانه ی آشوب و بلوا،جوانه های نور و نهال نشدن را برداشت خواهم کرد....برای زیستن روحم را در گهواره ای پر از نور پرورش خواهم داد.شعر: صابر صدیقمترجم: زانا کوردستانی...
برای زیستن ، نگاه مهم نیست، نگرش مهم است....
زمانه کمیاب زیستن استکمیاب عشقکمیاب صلح و آشتیو ما چه خوش خیالیم که در میان این قحط سالی میان زیستن هایی پر از نزیستنبا چشمانی از عطشِِ عشق لبریزبه دنبال صلح و آرامشامیدوارانه در تکاپوی دویدنیم... نیاید روزیکه این چشمه امید بخشکدو ما زندگی های نزیسته را قابی از جنس حسرت کنیمبزنیم بر دیوار دلو رها کنیم در آغوس فشردن عشق راصلح و آشتی را...خدا کندتا ما چشم ها را می بندیم امید جاری باشدکه خوب می دانیمزیستن پر...
از زیستنِ بی تپشِ عشق، چه سیرم/بی عشق، نفس قبض شود؛ زود بمیرم/چون جامه ی احساس، به تن کرده دلِ من/باید که همه، کامِ دل از، عشق بگیرم/شاعر: زهرا حکیمی بافقیکتاب دل گویه های بانوی احساس...
چهار زاویه ای - بی انتهاشبی غمگین، مهمان من استاکنون، کار ساده ایست گریستنگریستن...برای یک، دلتنگی سهمگیندلتنگی ابر و باددلتنگی خورشید و مهتابمن برای...دلتنگی - آب و آینه - خواهم گریستزیستن...تکرارِ زیستنو زیستن؟پرسم از دیار دلهره هازیستن چند بخش است؟رعنا ابراهیمی فرد...
باور کن مرا... این منم زنی که وجودش آفرینش استزنی که قبل از هر چیز یک انسان استانسانی که حق زیستن داردرعناابراهیمی فرد(رعناابرا)...
سبزترین نقطه در جهانقلب پاک توستگوشه ای دنج، برای من ...جایی برای زیستنو ماندنو سبز شدن......
ساعت ها را بخوابانیمبیهودە زیستن نیازی به شمارش ندارد...
برای زیستن هنوز بهانه دارممن هنوز می توانم به قلبم که فرسوده استفرمان بدهم که تو را دوست داشته باشدبه قلبم فرمان می دهممیوه های زمستانی را برای تابستان ذخیره کنندتو در تابستان از راه برسیسبدهای میوه را که وصیت نامه من استاز زمین بی برکت و فرسوده برداریاز قلب بیمارم می خواهم تا آمدن تو بتپد...
برای زیستن دو قلب لازم است،قلبی کهدوست بداردقلبی که دوستش بدارند!...
ذلت کش هزار خیالیم و چاره نیستلعنت به وضع دور ز دلدار زیستن ......
ما گرفتار عادت زیستن شده ایم، پیش از آنکه به اندیشیدن عادت کنیم....
درد من حصار برکه نیست!درد من زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده است!!...
آدمی بهرِ زیستن می باید یا حیوان باشد یا انسان ، ارسطو میگوید :انگاره فرضِ سومی نیز هست،بودنِ یکجایِ هر دویِ آنان، آن هم فیلسوف وار......
ما گرفتار عادت زیستن شدهایم ،پیش از آنکه به اندیشیدن عادت کنیم ......
روزی را به یاد دارم کهتمامِ دلخوشیِ جهانم، فشردنِ دستانت بودوقتی که اضطرابِ اولین دیدار، جانِ یک آدم را میگرفت...اکنون نیز همان است یادت می آید؟ گریه کردیم، خندیدیم، غصه خوردیم، قدم زدیم، رفتیم، آمدیم...بی شک انتها در عشق نامفهوم ترین کلمه یِ بشر است وقتی که حتی به وضوح، جسم ها تسخیر می شوند...با همه یِ وجود خوشحالم که به دنیا آمدی و من هم در زمانه ای هستم که تو برایِ زیستن برگزیده ایتولدت مبارک و به ماجرایِ جهان خوش آمدیحتی اگ...
روز آتش نشان بهانه ای است برای تجلیل از آنانی که در میان شعله های آتش، پیام آور ایستادن و سرخ زیستن هستند....
تبریک به تو که در میان شعله های آتش، پیام آور ایستادن و سرخ زیستن هستیروزت مبارک...
ساعت ها را بخوابانیمبیهوده زیستن نیازی به شمارش نیست...
.آغاز میکنیم زیستن راپیوستنو یکی شدن رالطف حضور شما در جشن این آغاز مایه شادی ما خواهد بود...
عشق بهانه ی آغاز بود آغاز قشنگترین صبحدمان زندگیعشق بهانه ی سبز با هم زیستن بودو اینک وصال…بارش خوشبختی است بر آشیان عاشق ترین دستهارونق بهاری ترین ثانیه های زندگی ما باشید...
من یی چای داغ زیستن نتوانم...
چشمانت راز آتش استو عشق ات پیروزى آدمى ستهنگامى که به جنگ تقدیر مى شتابدو آغوش اتاندک جایى براى زیستناندک جایى براى مردن...