متن تنهایی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات تنهایی
چشم هایت را
به یک فنجان
دل نوشته دعوت کردم
نخواندی ، سرد شد
و از چشمانت افتاد
حالا من مانده ام
با تکه های
شکسته ی فنجانم
مجید رفیع زاد
مردی عزیز از دست داده
میان بغض ایستاده
هر روز عصر
چایی و پای سیب اش را
همراه جناب تنهایی
--سِرو می کرد!
لیلا طیبی (رها)
بعد از تو خدا هم با شمعدانی های خانه مان قهر کرد
من ماندم و چهره عبوس کاکتوس کُنج حیاط که طعنه به تنهایی ام می زند..
ارس آرامی
بی تو تنها همچو جغدی مانده در ویرانی ام
پر ز فریادم ، ولی در بغض خود پنهانی ام
تار گیسویت که می رقصد میان بادها
در خیال روی دیدارت ، پی ویرانی ام
شد خزان باغ دلم ،ویرانه می خوام چکار
اشک می ریزم ،خرابم ،خسته ام ،طوفانی ام...
امشب قلم در دفتر من گریه سر داد
گویا دلش از شعر تنهایی گرفته!
با اشک خود بر سینه ی دفتر روان ؛ گفت:
بس کن نگارش ؛ در رثای او که رفته
دور از تو و غمنامه های ناگزیرت
بی شک کنار یار و دلدارش نشسته
اما تو اینجا...
شکسته بال وپرم در خیال تو ای عشق..
بگو چه چاره کنم با ملال تو ای عشق..؟؟
حضور پاک تورا خواهم از خدا. زیرا...
مرا به اوج رسانده کمال تو ای عشق..
بمان و باعث اوج و عروج حسم باش..
که تازه میشوم از شور وحال تو ای عشق...
نمیرسم...
دلم را
به هر راهی که می زنم
تنهایی باز؛
یک پا جلوتر از من
قدم بر می دارد...
(فروغ گودرزی)
شب و تنهایی و یک جایِ خالی
من و اندوه و یک عشق خیالی
کمی بغض و کمی اشک و بهانه
گمانم یادمی در این حوالی
من و یاد تو و اندوه و گریه
بگو ای نازنینم در چه حالی؟
ارس آرامی
بعد از تو خدا هم با شمعدانی های خانه مان قهر کرد
من ماندم و چهره عبوس کاکتوس کُنج حیاط که طعنه به تنهایی ام می زند...!
ارس آرامی
آهای تو که اینهمه به من نزدیکی و من این همه تنهام
یک مقدار دورتر بایست لطفا ،تا این تناقض را هضم کنم
نزدیکی و تنهایی مثل داشتن صندوقچه ای پر از طلا و در عین حال مردن بر اثر فقر است ...پارادوکس وحشتناکی است
همیشه تو زندگیم احساس می کردم من متعلق به این نسل نیستم فقط دارم توش زندگی میکنم.چون طرز فکرم یجوری با اکثریت فرق داره جوری که فکر میکردی من از یه بعد دیگه اومدم،به همین دلیله که خیلی چیزارو تو خودم میریزم چون خیلی از مردم منو نمیفهمن..
کیانو ریوز
مثلا یه نفر باشه باهاش درد و دل کنی،باهاش کافه بری،کنار خیابون یا پیاده رو،رو جدول بشینی باهم ساندویچ بخورین،پایه ی دیوونه بازی های همدیگه باشین،وسط پیاده رو توی شلوغی جوری باهم قدم بزنین که انگار جز شما دوتا هیچکس توی اون پیاده رو یا حتی توی شهر نیست،باهاش تفریح...
باران تنهایی میبارد
از چشم هایم
میبارد از آسمان
اتاق رودخانه ایست وحشی
و من
سال هاست که دارم
غرق شدن را تمرین میکنم
کوثر مرادی فر❤
کاش باد
تنهایی ام را بیاورد بتکاند
پشت پنجره ات
کاش ماه آسمانم شوی
بنشینم لب ایوان به تماشایت
همیشه به بی بی میگفتم:
تنهایی رو دوست دارم
دلم میخواد توی کل دنیا
فقط خودم باشم و کسی
کارم نداشته باشه!
که بی بی آهی سر میداد و میگفت:
دختر جون تنهایی چنگ میندازه
به قلبت اون وقت کم کم قلبت
تو خودش میریزه و میمیره...
و مردن قلب...