متن دلنوشته
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلنوشته
آدم نمیتونه همینجور الکی تسلیم شه.
مخصوصا وقتی برمیگرده نگاه میکنه
میشمره چقدر معجزه رخ داده.
چقدر شب صبح شده.
چقدر سیاهی مونده به زغال
و دامنشو ول کرده.
آدم نمیتونه شرمنده ی خودش شه
و بعد یه عمر با این شرمندگی
زندگی کنه!پاشو بجنگ!
آدمِ عاشق...
به آدم هایی از جنسِ خودش نیاز دارد
کسی که با او مهربان باشد
کسی که او را ببیند و بشنود
کسی که او را دست کم نگیرد
زیبا نیست...؟!
این اتفاق تنها به دستِ یک نفر رخ می دهد
کسی که عمیق و غرقِ توجه و مراقبت...
هر سنی زیبایی خودش را دارد
تو همانقدر زیبایی که در بیست سالگی ات
همانقدر که در سی سالگی ات
و همانقدر زیبایی که تازه چشم گشوده بودی!
نگران پیری ات نباش
قلبِ پاکی که داشته باشی
در هر ده ای دو باره متولد میشوی!
زندگی یه بوم نقاشیه
عشق هم یه نقاش ماهر و زبردست
تا وقتی عشق نباشه بوم زندگی هیچ رنگی نداره
چه برسی چه نرسی راهت زیباست خاطره هات زیباست تمام بدی ها و مشکلات با عشق زیباست...
زیادی عاشق بودن هم بیماری محسوب می شود...
زیادکه عاشق باشی ناخودآگاه حسودی میکنی...
پرتوقع و بهانه گیر می شوی...
دلخوشی های کوچک دیروزبحث های بزرگ امروزوافسوس فرداهامی شود...
زیادی که حضورش آرامت کند فراموش خواهی کرد که هرفردی انقضایی داردو هرآمدنی،رفتنی...
فراموش خواهی کرد که کسی قبل ازتو بوده...
زندگی یه بوم نقاشیه
عشق هم یه نقاش ماهر و زبردست
تا وقتی عشق نباشه بوم زندگی هیچ رنگی نداره
چه برسی چه نرسی راهت زیباست خاطره هات زیباست تمام بدی ها و مشکلات با عشق زیباست
تو همه جا کنارمی و پیشمی، وقتی تو شلوغیم، فکر کردن بهت بهم ارامش میده.تو تصورم بهم لبخند میزنی، وقتی کنارمی به حرفام گوش میدی وقتی که ساکتم، صدامو میشونی و صداتو میشونم حتی اگه چیزی نگی، وقتی ناراحتم میفهمی، وقتی باهات حرف میزنم به حرفام گوش میدی، هر اتفاقی...
خدا
چقدر ڪم طاقت شده ایم...
چقدر زود از ڪوره در می رویم...
چقدر زود دڸ می بندیم...
چقدر زود دڸ می ڪنیم...
چقدر زود دڸ می سوزانیم...
چقدر زود دڸ مرده می شویم...
اصلأ انگار
دڸ توی دلماڹ نیست...
دائم دڸ دڸ می ڪنیم برای همہ چیز...
و دڸ...
سیگار بهمنت را که آتش زدی...!
یه پُک هم برای من بزن.
به یاد تمام دکه های سیگارفروشی،به یاد تمام درختان فلک زده چهارراه ولیعصر و به یاد تمام عاشقان بتوته گر.....
آنی
https://virgool.io/Oops 291
https://omigo.ir/Oops 291
https://rubika.ir/oops 291
هر آدمی در هر برهه زمانی، وارد زندگیمون که میشه،یا بهمون درس میده یا ازش درس میگیریم.
بعدش یا می روند، یا می رویم...
و این خاطرهاست که باقی می ماند.
دیروز،
قناری خانه مان زبان باز کرد.
من ، غزل هایم را به خوردش دادم
اما او فقط،
مرثیه های دوری تو را
سر داد...
غزاله غفارزاده
اسمان دل چرکین شده است
وابر ها اشک میریزند.
زمین شکسته شده است
ودرختان عریان شده اند.
پرستو ها خانه هایشان را رها کرده اند
وحیاط خانه را فرشی رنگین از برگها در بر گرفته.
اب حوض به مرداب فراموش شده می ماند،
سقف خانه چکه میکند ،
پله های...
پاییز آمده دخترکی با موهای زرد و نارنجی با پیراهنی به رنگ غم کوله باری پر از سرما و جمعه های دلگیر آن گوشه تنها نشسته است وسط جنگل ویولن را بر سر شانه اش گذاشت ساز را نواخت
بسیار باران برای دل های خسته
بسیار باران برای چشم های...
✍️
هر سنی زیبایی خودش را دارد
تو همانقدر زیبایی که در بیست سالگی ات
همانقدر که در سی سالگی ات
و همانقدر زیبایی که تازه چشم گشوده بودی!
نگران پیری ات نباش
قلبِ پاکی که داشته باشی
در هر ده ای دو باره متولد میشوی!
رعنا ابراهیمی فرد
حالا که تقدیر ، تو را
به دریچه ی قلبم کشاند
بیشتر بمان...
تو که اینگونه بیخبر دل می بری
بی اِذن هم نرو...
مهمانخانه ی دل را با فرش کاشان
مزین کرده ام...
کفش هایت را به در کن...
چایی ات را بنوش...
در کنار مردی از دیار کاشان......
می دانم که بعد از من
اتفاق خاصی نخواهد افتاد...
فقط هیچ مردی اینگونه بیمار گونه
آوای طنین انداز صدایت را
در زندگی اش جا نمی گذارد...
بعد از من هیچ چیزی تغییر نخواهد کرد.
فقط...
هیچ کسی شاعرانه های تو را اینگونه زندگی نخواهد کرد.
بعد از من اما......
تو را هرشب پرسه میزنم
در دل سیاهِ آسمان...
مرورت میکنم با پای پیاده...
می کشانم تو را تا دور دست های ستاره
نور میگیرم از تو♥
کام میگیرم از تو♥
ماه من...
سهم من شو یک شب
جان می گیرم از تو❤️
بهزاد غدیری (شاعر کاشانی)
مدتهاست که مینویسم. مدتهاست که افکارم به واژه ها پیوند خورده اند. اما مضمون شعرهایم که میشوی، ادبیات را گم میکنم. گویی آرایه ای جز تناقض نمیشناسم. نامت که می آید، کوه ها در نظرم کوچک می شوند. نامت که می آید، واژه ی ترس از لغتنامه ام گم می...