متن زندگی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات زندگی
زندگی همچون لقمه ایست بزرگ و پر طعم
گاهی آن لقمه جاری است از دهان بزرگتر
پس از امروز، در هر روز و لحظه ای
به خرد شدن و رشد کردن فکر کن
تا زندگی را، لقمه به لقمه، بزرگ
شوی
بیقرارم قرار می خواهم
حالِ با اعتبار می خواهم
از حصارِ تمام آدم ها
راهکار فرار می خواهم
کشف کردم که چون بیابانم
من فقط چشمه سار می خواهم
سرزمینی است عشق من، که در آن
شاه نه، شاهکار می خواهم
از وصالِ همیشه دلگیرم
ساعتی انتظار، می خواهم
غرق...
هنوز هم زندگی زیباست
هنوز هم در وجود آدمها
مهربانی بکر دیده می شود که
نگاهشان ، کلامشان
واژه های تکراری اما قشنگشان
آرامش جانت میشود.
هنوز زندگی زیباست!
وقتی یک نفر باشد که به خاطرش
چوب حراج به تنهاییت بزنی...
بهزاد غدیری شاعر کاشانی
قسم به روشنی ناب چهره ی قمرت
ربوده است دلم را نگاه معتبرت
رسیده برق نگاهت به استخوان هایم
چگونه دل نسپارم به جلوه ی نظرت
میان لذت و حیرت مرا معلق کرد
رسید تا به نگاهم نگاهِ مختصرت
بکش به بند مرا در حریم آغوشت
روا ندار نباشم اسیر...
سعی نکن متفاوت باشی
فقط خوب باش
این روزا خوب بودن
به اندازه ی کافی متفاوته
بهزاد غدیری
قول میدهم چیزی که از آنِ من و تو باشد دوباره باز میگردد، خنده ها، شادی ها حتی زخم های دیرینه ات اگر خوب نشود التیام می یابد و تو با لذتی که نمیدانی، جای خراشیدگی هایش را میخارانی...
قول میدهم که نمیدانی بهترین اتفاقات زندگی ات هنوز رخ نداده...
یاد می گیری سخت و محکم باشی و احساس را از چرخه ی زندگی ات، خارج کنی؛
وقتی بارها زیرِ رگبار مشکلات و مصیبت ها و لابه لای سخت ترین ثانیه ها، در حالی که عمیقا کم آورده ای؛ به اطرافت نگاه می کنی و می بینی که بی پناهی...
هر زمانی دفتر قلب مرا وا می کنی
نقطه نقطه نام خود هر گوشه پیدا می کنی
التماست می کنم برگرد و دستم را بگیر
من نمی دانم چرا امروز و فردا می کنی!؟
چشم خود را از نگاه من گرفتی بی وفا
برکه ی دامان خشکم را چو دریا...
زندگی ...
نیاز به ذوق و شوق داره
ذوق و شوق هم نیاز به هیچ قانونی نداره
رعنا ابراهیمی فرد
پا تووی کفش هر کس کردم
باز لنگ می زد...
***
زندگی،،،
هیچگاه همگامم نبود!
زانا کوردستانی
دکمه های زندگی را باز می کنم؛
و در می آورم این پیراهن گشاد را.
***
آه،،،
--زندگی به ما نمی آید!
زانا کوردستانی
زن دگ ی م ا را کش ت ، مانده ا م مرگ چہ خ واهد کر د . . !
نویسنده عطیه چک نژادیان
زندگی تعداد دم و بازدم ها نیست
بلکه لحظاتی هست که قلبت محکم میزند
بخاطر خنده به خاطر اتفاق های خوب غیره منتظره، به خاطر شگفتی، به خاطر شادی،
به خاطر دوست داشتن های بی حساب، به خاطر عشق، به خاطر مهربانی
شادی ات را به اطرافت بپاش و با...
زندگی «جنگ» بود
برای «نامنظم» بودنش
آموزش ندیده بودیم!
«من» و «تو»
هر کدام
اولین و آخرین سرباز این قصه،
خودمان برای خودمان!
آنقدر تنها هستیم که گاه
رو در روی یکدیگر
برای کشتن «ما»
بی رحم می شویم!
▪️سیامک عشقعلی
زندگی این تاجر طماع ناخن خشک پیر
مرگ را همچون شراب کهنه کم کم می فروخت
در تمام سال های رفته بر ما روزگار
شادمانی می خرید از ما و ماتم می فروخت
من گلی پژمرده بودم در کنار غنچه ها
گل فروش ای کاش با آن ها مرا هم...
زندگی همچون نت های موسیقی بالاو پایین
دارد؛
گاهی آرام و دلنواز
گاهی سخت وخشن
گاهی شاد و رقص آور
گاهی پر از غم
زندگی را باید احساس کرد
زندگی را باید دَرک کرد🌱 🎼.
نویسنده عطیه چک نژادیان
گاهی تمام آدمی جمع شده در عنصری به اسم امید ....
امید را که از آدم بگیری دیگر هیچ چیز برایش باقی نمی ماند و فروپاشی می کند .
فروپاشی در اتم به معنای هلاکت آن است اما در آدمی به چه معناست ؟
من گمان میبرم هر گاه همه...