دلت نگیرد از نبودن کسی آدم ها سالهاست که دچار فراموشی اند...
آه که عشق بس کوتاه بود و فراموشی / بس بلند...
باز شدن غنچه های مهر، خزان را به دست فراموشی می سپارد.
به خواب رفتنم از حسرت هماغوشی ست که بهترین هدیه، واقعا فراموشی ست....
می روم شاید فراموشت کنم با فراموشی هم آغوشت کنم می روم از رفتن من شاد باش از عذاب دیدنم آزادباش
بگذار که فراموش کنم تو چه هستی ! جز یک لحظه یک لحظه که چشمان مرا میگشاید در برهوت آگاهی ؛ بگذار که فراموش کنم ...
آه.. که عشق بس کوتاه است و فراموشی، بس بلند ...