متن محمد خوش بین
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات محمد خوش بین
بازهم امشب با نگاهت عشق بازی میکنم
خاطراتت را دوباره صحنه سازی میکنم
چنان ویرانم از عشق تو ای مه روی زیبایم
که با دستانت به خیالم دست درازی میکنم
دو چشمت کرده حیرانم که مثل بچه آهویی
به یاد چشمانت هر شب دل نوازی میکنم
صدایم کن نگاهم کن...
بازهم امشب با نگاهت عشق بازی میکنم
خاطراتت را دوباره صحنه سازی میکنم
چنان ویرانم از عشق تو ای مه روی زیبایم
که با دستانت در خیالم دست درازی میکنم
دو چشمت کرده حیرانم که همچون بره آهویی
به یاد چشمان تو هر شب دل نوازی میکنم
باز امشب با نگاهت عشق بازی میکنم
خاطراتت را دوباره صحنه سازی میکنم
چنان ویرانم از عشق تو ای مه روی زیبایم
که دستانت به خیالم دست درازی میکند
دو چشمت کرده حیرانم که همچون بره آهویی
یاد چشمان تو هر شب دل نوازی میکند
لحظه به لحظه دل به دیدار تو تنگ است
هر ثانیه دل منتظرت گوش به زنگ است
در قصه ی آغوش تو عشق پر خطر است
تو ماه در این قصه و دل بچه پلنگ است
بی گمان مستی در آغوش تو آسان بشود
آغوش تو آغوش نه یک مزرعه...
شده چون ماه شب روی تو عشقم
دو شمشیرست دو ابروی تو عشقم
قامت خورشید کنارت خمیده ست
بس که بلندست شب موی تو عشقم
گرچه صد بار مرا پس زده ای چشمانت
می کشد مرا باز سوی تو عشقم
چه شود ساخت از قلب مریض وقتی
گل ببندند به...
لحظه به لحظه دل به دیدار تو تنگ است
با هر نفسی منتظرت گوش به زنگ است
وقتی که آغوش تو یک مزرعه بنگ است
هر دکمه ی پیراهنت آغاز گر جنگ است
زیبایی ماه علت تفسیر تو باشد
بر لوح ضمیرم همه تصویر تو باشد
با تیر نگاهت زدی آتش به دلم رفت
این قلعه ی ممنوعه به تسخیر تو باشد
ای ژاله صفت در دل ابری شده پنهان
باران که شوی سینه به تقطیر تو باشد
سیلاب شدی خشک و تر...
ابرو کمان چشم مدهوشت گلوله ست
غنچه ها از لب خاموشت گلوله ست
برای کشتنم عطر از تنت بس
انارها از زیر تن پوشت گلوله ست
خرسند ببینمت به هم میریزم
در بند ببینمت به هم میریزم
ای آنکه نبینمت دلم میگیرد
هر چند ببینمت به هم میریزم
تو نباشی با کسی رازی ندارم
برای شعر گفتن آغازی ندارم
شبیه تک درخت بید مجنون
حصاری بسته ام سازی ندارم
به عشق من هوس گفتی و رفتی
دلم را در قفس کردی و رفتی
برای من هوایی غیر تو نیست
نفس در سینه حبس کردی و رفتی
مادر مادر مادر یک شب دیگر تو بیا و در کنارم باش
مادر مادر امشب بار دیگر تو بیا چشم انتظارم باش
کودک بی تابم به دنبال تو می آیم گم شده در راهم
سردم شده میلرزم دنبال تو میگردم برگرد بریم باهم
مادر مادر مادر یک شب دیگر تو بیا و در کنارم باش
مادر مادر امشب بار دیگر تو بیا و بر سر بالینم باش
کودکم بی تابم به دنبال تو می آیم گم شده در راهم
سردم شده میلرزم دنبال تو میگردم برگرد برویم باهم
مال خودت هر چه به من داده ای با همه احوال پریشانی ام
قصه عشق تو به آخر رسید منتظر نقطه پایانی ام
شعله از عشق تو زبانه کشید عشق تو آتش به جهانم کشید
دفتر عشق تو پر از آتش است آمدی با عشق تو بسوزانی ام ؟
دل...
مال خودت هر چه به من داده ای با همه احوال پریشانی ام
قصه عشق تو به آخر رسید منتظر نقطه پایانی ام
شعله عشق از تو زبانه کشید عشق تو آتش به جهانم کشید
دفتر عشق تو پر از آتش است آمدی ای عشق تو بسوزانی ام ؟
دل...
مال خودت هر چه به من داده ای با همه احوال پریشانی ام
قصه عشق تو به آخر رسید منتظر نقطه پایانی ام
شعله از عشق تو زبانه کشید عشق تو آتش به جهانم کشید
دفتر عشق تو پر از آتش است آمده بودی که بسوزانیم
پشت سر هم مرثیه خوان کرد مرا
می گویند که خدا امتخان کرد مرا
هرگز نشکست پشت پسر از غمی
این مرگ شماست که ناتوان کرد مرا
آغوش که از دور مجسم شدنی نیست
یک آیه بیارید دل آرام شدنی نیست
می سوزم و می سازم و با این همه سوزش
خاموشی از این آتش عشقم شدنی نیست
پر میکشم از پنجره خواب به سویت
دیدار تو در خواب که آن هم شدنی نیست
بیهوده نکن بحث...
باز امشب مثل هر شب زیر باران مرده ام
در پشت پنجره ای رو به خیابان مرده ام
گریه دارم شانه هایت در کنار دیگری ست
بودنت با دیگری بر جانم نیش دیگری ست
مثل هر شب در کنار آن خیابانی که نیست
میشوم خیس در خیال زیر بارانی که...
دلم تنگ است تو را دیدن میایم
غمت گل کرده غم چیدن میایم
تو کمتر ناز کن ای عشق والا
از لبانت بوسه دزدیدن میایم
باز امشب دل به یادت بی قراری می کند
جای تو غم ها درونم دل سواری می کند
دل خیال روی تو لحظه به لحظه می کند
عقل از این خطا احساس خواری می کند
غمی است در قلبم که بارانی به چشمش نیست
هیچ انتظار از کسی جزء قهر و خشمش نیست
خسته ام خسته تر از سرباز در بندی که
در زیر تیغ هست و جهان دیگر به پشمش نیست