متن وصال
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات وصال
اوایل فکر میکردم در من گم شده ای
و اگر پیدایت کنم به تو خواهم رسید و دلم آرام خواهد گرفت
اما اکنون میفهمم تو در من حل شده ای
عشق تو تمام من است
و من از دیدار اول ، در وصال تو ام!
نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده
عطر گیسوی تو پیچیده در این محفل عشق
به کجا میکشد این عطر، هوای ما را
رخ تو در صنم و بغض و پریشان شدن است
بی صدا شاد کنی حال و هوای ما را
تو که جانی و تمنا به هر پایانی
ای که تو جان بفشانی هوای ما...
نیست جز خیال وصالت
در خاطر آرمیده ام
از شوق دل گویم اگر
مستانه مستت شوم
از رنج دوریت اگر
خسته و آزرده ام
شوق وصال تو مرا
زده به بی خیالیم
(همایون بلوکی)
عصر جمعه دختری ست که:
دلتنگ می شود، غروب می گیرد
بغض می کند، شفق می شود
می گرید و گیسو می افشاند
باران بهاری نازل می شود
شب با بستن چشم هایش
خورشید را خاموش
و برای دیدن (صبح وصال) به رویا می رود...
ارس آرامی
لحظه های انتظار گاهی بسیار لذت بخش وگاهی بسیار عذاب آوراست. چه زیباست انتظاری که پایانش شوق وصال باشد وچه دردناک انتظاری که پایانش انتظار. ای کاش تو پایان انتظار باشی.