متن پاییز
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات پاییز
غزل ماه
سر فصل تماشایی پاییز خودت باش
گلبانگ هواخواهی گلریز خودت باش
همپای زمستان اگر از جاده گذشتی
زیبائی و بارانی و مه ریز خودت باش
تا چند از این گوشه به آن گوشه پریدن
ای پوپک دیوانه گلاویز خودت باش
شب تا سحر از نغمه بیهوده چه حاصل...
دارم گله ای از تو که دنیای منی
دل دل نکن ای یار تو زیبای منی
من منتظرم با همه ی خاطره ها
پاییز شده بیا که رویای منی
-بادصبا
عطرِ گل و باران و ترانه کافیست
دنیای من و تو عاشقانه کافیست
لبخند بزن، رسیده فصل پاییز
یک صبح قشنگ و شاعرانه کافیست
-بادصبا
وقتی که صبح بیدار میشی ولی دلت نمی خواد آب به دست و صورتت بزنی
وقتی که توی حموم خودتو زیر دوش مچاله می کنی که آب داغ به همه جات بریزه
وقتی موقع بیرون رفتن از خونه نمی دونی چی بپوشی که نه سرما بخوری، نه گرما
وقتی تو...
پاییز آمده دخترکی با موهای زرد و نارنجی با پیراهنی به رنگ غم کوله باری پر از سرما و جمعه های دلگیر آن گوشه تنها نشسته است وسط جنگل ویولن را بر سر شانه اش گذاشت ساز را نواخت
بسیار باران برای دل های خسته
بسیار باران برای چشم های...
🍂🍁پاییز جان بیا
معبدِ عشق بیا
صدایِ نفس هایت را می شنوم.
می خواهم غم و اندو را به برگ های رنگی ات آویزان کنم.
می خواهم فصلی جدید ،از کتاب زندگی ام را وَرق بزنم.
پنجره ی دل را به روی تو باز گذاشته ام
من عاشقِ بویت،بارانت و...
کاش بودی و می دیدی مریمت تا آخرش رو حرفاش موند...
علی مریمت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت
حالا که چشمام دارند سیاهی میرند ، حالا که همه بدنم داره می لرزه ، همه زندگیم مثل یه سریال از جلوی چشمام میگذره.
^---^---^--^--^--^-^-^-^ به همین مناسبت جانسوز...
عمیقاً دلم یه خیابون گردی می خواد . .
بلال داغ و هوایِ سرد و شیشه یِ بخارگرفته!
لباس چارخونه و پاییز و خیابون ولیعصر ؛
از اون شبایِ تکرارنشدنی که از
یه مسیرِ پُر ترافیک میره
تا بیشتر دستاتو بگیره و عمیق تر
خنده هاتو بشنوه . . :...
مهبربونم
تقارن پاییز طبیعت را با شکفتن موجودیتت رو بهت شاد باش میگم
امیدوارم روزگارت پُر از رنگهای شاد پاییزی باشه...
لکنت گرفته زبانم
نامت فراموشم شده
پاییز برگ می ریزد
و من،
گلویم را می فشارم تا بغض خفه ام نکند..
زیباترین پاییز سال را
در کنار مهربان ترین متولدش می گذرانم
مهرت مانا ای مهرماهی قشنگ من
قشنگی پاییز و مهربانی مهر به پای خوبیهایت نمیرسن
تولدت پُر تکرار
روزهای اول پاییز یه عادتی هم که داره اینه آدمهای غمگین رو مهربون و اشکی تر می کنه از بقیه سال...
یعنی شما با گردن افراشته داری برای خودت راه می ری توو شهر،
بی رویا و بی کابوس،
یخِ یخ.
یهو یه برگی می مونه زیر پای چپت و...
می رسد سردی ِ پاییز ِ حیات،
تاب ِ این سیل ِ بلاخیزم نیست
غنچه ام غنچه ی نشکفته به کام،
طاقت سیلی پاییزم نیست!
گل بوسه های سرخ رنگ فصل پاییزم
بر گردن لخت خیابان گردن آویزم
لشگر کشیده باد پاییزی کنار برگ
دلداده ی تاراج این فصل دل انگیزم
ساعت عقب رفت وزمان در ذهن من گم شد
یک دختر کوچک کنار آب کاریزم
پر شد هوای خاطرم از عطر خرمالو
گس کرده...
دلم هوایی می خواهد از جنس پاییز
درختانی که خدا با دستهایش برگهایشان را
رنگ آمیزی می کند.
پاییزی که دو نفرهایش خاطره می شود
روزهای کوتاهش پر است از التهاب شبهای طولانی عاشقانه
دلم پاییز می خواهد
کاش شهر من هم رنگ پاییز داشت...!