متن چشم های تو

این بزرگراه
تا انتهای جهان دوربرگردان ندارد
و تمام خروجی هایش
به دوراهی چشم های تو می رسد
که بمانم و دوستت بدارم
یا برگردم و دوستت بدارم...

دلیل جوشش غزل وجود چشم های توست
معنای من برای تو بودنم زیر پای توست

سنگین نگاه میکنی وقتی که خالی از منی
بگو چگونه جان دهد جانم فقط برای توست

نوای دلنشین تو پر است در تمام من
سکوت می شوم فقط تمام من صدای توست

شنید چو از...

فدای تو تمام من ... تمام من فدای تو
تمام هست و نیست من فدای چشم های تو

هرچه شدم تا به کنون فدای عشق تو کنم
دوباره زنده می شوم تا که شوم فدای تو

نگاه میکنی مرا با آن نگاه آتشین
بگو چگونه جان دهد زنده من برای...

چه کاری از من بر می آید
وقتی عشق
تمام خودش را
می ریزد توی چشم های تو
و نگاه ام می کند...

با دل دیوانه من یار باشی محشر است
من بیایم خانه ات بیدار باشی محشر است

کرده باشی خویش را پنهان کنار پنجره
وای اگر مشتاق این دیدار باشی محشر است

بوسه هی از من بگیری از سر شب تا سحر
بشمری و غرق استغفار باشی محشر است

پیش از...

به من می گفت:

چشم های تو مرا به این روز انداخت؛

این نگاه تو کار مرا به اینجا کشاند!

تاب و تحمل نگاه های تو را نداشتم...

نمی دیدی که چشم بر زمین میدوختم!؟


به او گفتم:

در چشم های من دقیق تر نگاه کن!

جز تو، هیچ چیزی...

در نگاهت
همه ی مهربانی هاست
و در سکوتت همه ی صداها
فریادی که
بودن را تجربه می کند ..
ادامه ی چشم های تو...
می شود دریا...
می شود اقیانوس...
و من قایق بی پارویی که...
موج به موج...
غرق توام !..

MS

درس زیاد می خواندم
و هر جایی که برایم مهم بود
با یک مداد
زیرش خط می کشیدم :
"قانون اول نیوتن"
همیشه یکی از سوال های امتحانی بود
قانون جاذبه هم ،
گفتم جاذبه
یاد چشم های مادرم افتادم
یاد چشم های بی بی
یاد چشم های تو
و...

چارفصلِ شکوفائی ی شعرهایم 
بهارانه ی \چشم های تو\ بود!
...
حالا،،،
پژمرده اند شعرهایم؛
--وقتی که نیستی!


سعید فلاحی(زانا کوردستانی)

این یک حقیقت است که دنیا برای من
تنها به چشم های تو محدود می شود

ما چشم های تو را لاجرعه سر کشیده ایم،

دیگر چه احتیاج به شراب هفت ساله؟!

ارس آرامی

که چشم های تو در خوابْ شمس و مولوی اند

که چشم های تو در خوابْ شرحِ مثنوی اند

که چشم های قشنگت قشنگِ دهلوی اند

قشنگ، البته در سایه سارِ ابرو ها

چشم های تو
وقت زیادی از خدا گرفت
اگر آفریده نمی شدی
زیبایی بیشتری
به کوه
به دریا
به جنگل
می رسید

چشم های تو خیلی قشنگ ست
پلک که می زنی
دل ام برای تو تنگ می شود !

در این روز ها درگیر چشم های پاییزی تو هستم،
می توانم با تمام جرئت بگوییم که چشم های تو مانند پاییز ، برگ ریزان خاطره های ذهن من است.

اگر احساس من در قلبت،ارزشمند می افتاد
کنار قهوه ی تلخ نگاهت،، قند می افتاد

اگر همسایگی، با چشم های تو، میسر بود
اگر تصویر تو، هر دفعه با لبخند می افتاد

تماشایت، دگر در انحصار چشم هایم بود
اگر این آرزو، با عشق و تو،هم بند می افتاد

من...

سیگار و قهوه و غزل و چشم های تو
آهسته می رسم به خودم پابه پای تو
از اقتصاد و سود و زیان حرف می زنی
می لرزم از تب نوسان صدای تو
من چشم و گوش بسته ام و می پرستمت
انکار می کنم همه، حتی خدای تو
صدها...

سرزمین من چشم های تو است
مرا محکم در آغوش بگیر
این مرگ بی پدر
خبر نمیکند...!

مجنونِ من
یلدا
آشفته چشم های توست
وقتی دیده می دوزی
به سرابِ سایه ی لیلا
در انتهای تردید این صحرا...

اول سراغِ چشم هایت رفتم،
چشم هایِ تو!
گفتم مبادا بسوزد
وَ ناز خوابِ تو کابوس شود

بعد سراغِ موهایت رفتم
موهایِ تو ناز بود وُ
باز بود
آن قدر که گفتم،
مبادا که سفت بگیرد این دست هایِ چِغِرَم
بعد تو دردت بیاید وُ
خواب ازسرت بپرد

بعد
سراغِ...

با خنده کاشتی به دل خلق، "کاش ها"
با عشوه ریختی نمکی بر خراش ها
هرجا که چشم های تو افتاد فتنه اش
آن بخش شهر پر شده از اغتشاشها
گیسو به هم بریز و جهانی ز هم بپاش!
معشوقه بودن است و «بریز و بپاش» ها
ایزد که گفته...

چشم های تو
ماه شب های منه

آمدی
دیدمت
و تازه دانستم
تماشایت
اغازقصه عشق است
عشق از چشم های تو
اغاز و به چشم های تو
ختم می شود
و این یعنی تو غایت عشقی و
مرا مهر تو بر جان است
ای عشق

من چشم های تو بودم، وقتی از بی خوابی سرخ میشدند، لب های توبودم وقتی برای خندیدن کش می آمدند.
من ابروی سمت چپ توبودم، وقتی با شک بالا می رفت.
من انگشت شصتت بودم، وقتی موقع فکرکردن گوشه ی لبت بازی میکرد.
من دستت بودم وقتی به همسایه کمک...