متن کوتاه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات کوتاه
روزی از دست کریم تو خورد زائر تو
همهی عمر سر سفرهی تو مهمان است
ریشه در خاک اگر داشته باشی ، حتما
باعث رشد و نُمو دگران خواهی شد
لبم از زمزمه نام تو آرام شد و
حرفی از خاطره ها ماند ،
میان نفسم
وقتی که من زشت باشم ، حتی اگر تمام آینه های جهان را تکه تکه کنم ، زیبا نخواهم شد .
دقیقا از زمانی که پذیرفتم احمق هستم ، دیگه احمق نبودم .
دلیل آنکه احمقی هرگز از حماقت بیرون نمیرود آنست که هرگز باور ندارد که احمق است.
من بی قرار توام.
تو بی خبر از این بی قراریهای من.
پدر بزرگ میگفت:
آدمی که هندوانه میذاره زیر بغلات
پوست موز رو هم میذاره زیر پاهات!...
غرقِ محبّت گشتهام، از جاریِ مهرِ نگار
با میلِ دل بگذاشتم، بر شانههای او، سرم
پروانهی احساسِ جان، شد ثبت در شورِ نهان
خودکارِ دل پُرکار شد، در گوشههای دفترم
بدپیله شد موجِ عطش، در شورشِ پنهانِ جان
دامانِ دل، پروانه شد، از پیلههای پیکرم
کودتای چشمِ تو، آتشبسی یک روزه بود
رفتنت، اعلانِ جنگِ کلّ دنیا با من است
بمان، مگذار که با فکر خیال تو و چشمات.
دلتنگ ترین آدم دنیا شوم امشب.
بعد وداع،
آتش درونم،
می شکافد سنگ مرمر سیاه را
کز عشقت،در باطنم نهفته است...
مگر چیزی به غیر از خاطراتت هست.
که بارانی کند چشم مرا هر شب.
حوالی یِ چشم های توام
نزدیکتر بیا،
خسته ام
از تبانی ات با سایه ام
آن دل که شکست ، دور باید انداخت
من بی تـو همـان دلم ، خـــدا میداند