متن زندگی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات زندگی
زندگی «جنگ» بود
برای «نامنظم» بودنش
آموزش ندیده بودیم!
«من» و «تو»
هر کدام
اولین و آخرین سرباز این قصه،
خودمان برای خودمان!
آنقدر تنها هستیم که گاه
رو در روی یکدیگر
برای کشتن «ما»
بی رحم می شویم!
▪️سیامک عشقعلی
زندگی این تاجر طماع ناخن خشک پیر
مرگ را همچون شراب کهنه کم کم می فروخت
در تمام سال های رفته بر ما روزگار
شادمانی می خرید از ما و ماتم می فروخت
من گلی پژمرده بودم در کنار غنچه ها
گل فروش ای کاش با آن ها مرا هم...
زندگی همچون نت های موسیقی بالاو پایین
دارد؛
گاهی آرام و دلنواز
گاهی سخت وخشن
گاهی شاد و رقص آور
گاهی پر از غم
زندگی را باید احساس کرد
زندگی را باید دَرک کرد🌱 🎼.
نویسنده عطیه چک نژادیان
گاهی تمام آدمی جمع شده در عنصری به اسم امید ....
امید را که از آدم بگیری دیگر هیچ چیز برایش باقی نمی ماند و فروپاشی می کند .
فروپاشی در اتم به معنای هلاکت آن است اما در آدمی به چه معناست ؟
من گمان میبرم هر گاه همه...
حرفهایى در دل هست
که توان گفتنش نیست
شاید هر روز آنها را برایت به قلم آوردم
مثل عشق پنهانى...
دوست داشتن ها...
بوسه هاى خیالى...
مى ترسم از تکرارِ این کلمات
چون خوب میدانم از بیانِ احساساتم
بر نیایم.
ترس از تنهایى ...
بى تو بودن جانم را به...
امروز زندگی..
روغنی و سیاه است..
ببین و برو...
زندگی یه فیلمنامه است
که هر روز به کارگردانی خودت و عوامل پشت صحنه
مجبوری بازی کنی،
مخلوطی از تراژدی و کمیک و شایدم فصل های از رمان نیم نوشته شده که منتظره پایانش فرا برسه با پایان خوش ... که تو تنها بازیگری!
اونم به فضای ذهنی و عینی...
پُر از رنگ و نور..
کم کم تهی می شوم..
این است زندگی...
مرگ آن نیست که یکباره بیفتی و بگویند تمام...
زنده باشی و به تکرار تو را هیچ نبینی مرگ است...
داشتم می مردم
اما
لبخندت شد دلیل زندگیم
چرا خودکشی ؟!
چرا زندگی نه ؟!
به سخت ترین شکل زندگی کن
ولی لحظه ای به مرگ نیاندیش
چون فردا روز دیگری است؛
و فرداهای دیگر
مرگ می آید
چه بخواهیم و چه نخواهیم
پس از لحظات زندگی
و از ثانیه های باقی مانده
لذت ببر...
زندگی خیلی بی رحمه
حداقل با خودت مهربون باش
گله ها را بگذار ! ، ناله ها را بس کن!
من وتو باورمان نیست که نیست!!
زندگی گاه به کام است و بس است؛
زندگی گاه به نام است و کم است؛
زندگی گاه به دام است و غم است؛
چه به کام و
چه به نام و
چه...
بی تفاوت بودن بر یکنواختی زندگی چونان چاقوی کندی ست، که گلوی روح آدمی را در تمامی لحظات عمر سخت میخراشد....
مریم جوکار(دلآرام)
من از آینده نمی ترسم، از گذشته فرار نمیکنم
نسبت به زمان حال، بی تفاوت نیستم
من ، آدمم
من یک زن هستم
دختر ، خانم ، زن هرچی که شما میگید
من ، وجود دارم ، در این سرزمین، دراین خاک
من هستم ، نه برای انتقام
برای زندگی...
هرچقدر هم این سیاره خشک باشد
کنار رودی
در دامنه ایی
بالاخره یک شاخه گل سرخ پیدا می شود
برای شروع عشق
که عشق؛
مادر بودن است!
مثلا:
دوباره گندم می کاریم در کوشاکوشی معصومانه
احساس می بخشیم به رقص شاخه های سیب
نان می پزیم در تنور لبخند
تو...
گذشت این عمر و جوانی
اما بهار را ندیده خزان شد