متن خیال
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات خیال
فریاد سکوت
و ترس نداشتنت
هر شب مرا محاصره می کند
دیگر چاره ای جز شکستن بغض نیست
و خیالت تنها دلگرمی من است
تا در آغوش شب
پناه ببرم به شانه هایی امن
برای باریدن
مجید رفیع زاد
دلبسته ام به هوای بودنت
میان تمام روزهای پر درد
هر روز عصر
در این ثانیه های سرد
قهوه ی خیالت همیشه گرم است
ای کاش فنجان آرزوهایم را
با لبخند تو می نوشیدم
بیا که شکوفه ی لب هایت
مرهم دردهای من است
مجید رفیع زاد
خیال داشتنت
عجب می چسبد
هر روز عصر
که تنها ، بودن تو آن را دلپذیر می کند
قهوه ای که می شود
با قند لب های تو شیرین کرد
و دست هایی
که یکدیگر را در آغوش هم می بینند
افسوس ، این رویای شیرینت
مثل هر روز پیوند...
شب بخیر با زبان ما
بیگانه است
هر شب
سلام می کنم به خیالت
تا خیال تو
شبم را بخیر کند
مجید رفیع زاد
می شود در چشمان شیرین تو به خواب رفت،
و یک بیستون نقش بر طاق خیال زد،
و با نوایی تیشه فرهاد، صبح را چشم باز کرد...
ارس آرامی
من با خیال تو زندگی می کنم . هر شب برایت شعر می گویم ، شعر می خوانم ، و برایت چای می ریزم . من با خیال تو زندگی کردن را دوست دارم . اگر این دیوانگی است ، کاش زودتر دیوانه می شدم .
به راهی می رود
کودک خیال
که بر می گردد
پیر آرزو
وقتی تو نیستی...
....
...
.
مَگر میشود چیزی نوشت راجع به وقت هایی که نیستی...!
وقتی نیستی...یعنی نیستی...
یعنی مَن کوتاه آمدم از خواستَنَت...!
و راضیَم به داشتنِ این خیالِ لعنتی
که حتی از خودَت هم ، بیشتر حضور دارد!!!
ستاره ح
هر روز در خیالم پرسه میزنی
عاشق دیوانه ام
بهای لبخندت را با قلبم پرداختم
فارغ از هر چیزی
من در فکر تو ماندم
به تو می اندیشم
آری سهمم همین است از تو