متن بوسه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بوسه
گاهی امنیت همه اش خلاصه میشود به یک آغوش امن، به یک بوسه از ته دل، به یک دوستت دارم ناب از شخص مورد نظر، به یک دلم برایت تنگ شده، به یک چشم هایت چرا نم دارد؟، به یک من اینجایم، دلم آنجاست که تو هستی. امنیت ساده تر...
باران بهانه بود
شاید برای ما...
تا بشکفد غزل
از بوسه های ما!
باران بهانه بود
عاشق شویم باز
با خاطرات هم...
مثل قدیم... باز...
باران بهانه بود
تا مهربان شویم!
رنگین کمانِ عشق
در آسمان شویم!
باران بهانه بود
(لطفِ خدای خوب)
تا آشتی کنیم
با حرف های خوب!...
تورا همانند مهر خورشید که از گریبان شب بیرون می آید
تا باز با بوسه ای بر لبان صبح عاشق شود، دوست می دارم
ارس آرامی
هر وقت تو را می بینم ونگاهم به نگاهت گره می خورد
بوسه بر لبان تو می زنم
در آغوش تو آرام می گیرم
و صورتت را چنان زیبا نوازش می کنم
که خیالم راحت می شود
و می خواهم زمان به جایی برسد
که فقط من باشم وتو
وهزاران...
باد با عطر تنش شانه به مویت زد و رفت
ماه با دیدن تو خنده به رویت زد و رفت
ماه در کنج افق خیره به چشمان تو شد
همدم باد صبا بوسه به کویت زد و رفت
دست خورشید زده نور محبت به سرت
بوسه بر روی لب زمزمه...
صبح بخیرهایم را
برایت بوسه بوسه گلستان می کنم
تو فقط مرا عاشقانه تکرار کن
تا عطر بهار نارنج دوستت دارمهایم
را طوری برایت پیله پیله
پروانه می کنم
که تا خودِ شب
من باشم و تو باشی و
فدای تو شدن...
00/08/30
بر همین منبر دستور خواهم داد
ساعت ها را جلو بکشید که وقت شرعی چشمانش زودتر فرا خواهد رسید
سایه ی سرت بر کدامین طرف خواهد ایستاد ؟ قبله زندگی ام را مشخص کن
با همین اشک ها وضو خواهم گرفت
رکعتی بر بوسه نگاهت خواهم گذاشت ...
دلبرِ خجالتی؛)
بوسه را با ناز میدهی؟
نامسلمان!
یک بوسه ز تو خواستم
آنقدر ناز کردی
آنقدر سرخ شدی
دگر پشیمان گشتم:)!
گفتم به تو حداقل بگذار جایِ لَبَت بر روی دستت یک بوسه زَنَم!
از خجالت دست هایت را زیر چادر کردی و رفتی!
زهرا سراجی.
باد با عطر تنش شانه به مویت زد و رفت
ماه با دیدن تو خنده به رویت زد و رفت
ماه در کنج افق خیره به چشمان تو شد
همدم باد صبا بوسه به کویت زد و رفت
دست خورشید زده نور محبت به سرت
بوسه بر روی لب زمزمه...
من همان پنج شنبه ام که روی دل جمعه بار شده ام
همان بوسه غم انگیزی که روی لبان جمعه چسبیده و چون داغ بر پیشانی هفته مانده است
ارس آرامی
به زنجیرم بکش با تار گیسو
مرا حبسم بکن در خرمن مو
دو چشمانت بلای جان من شد
غزال وحشیِ زیبای خوش رو
به عشقت مبتلایم کرده ای دوست
نه درمان دارد این دردم نه دارو
مرا تجویز کن یک جرعه بوسه
که من افتادم از عشقت به زانو
اگرچه...