بی تو،،، همیشه سراغم را می گیرند رفقای بی ریایم، [ --غم و، تنهایی!] لیلا طیبی (رها)
بی تو یلدا جنون تنهایی است
بی تو زیر باران تمام کوچه پس کوچه های پاییز را قدم زدم هیچ چیزی شبیه گذشته ها نبود. حتی من!
زندگے دفتر شعرے ست پر از شادے و غم شعر من بی تو به آن ، قسمت شادش نرسید
بی تو مرداد فقط داغ دل خاطره هاست...
بی تو نه بوی خاک نجاتم داد، نه شمارش ستاره ها تسکینم! چرا صدایم کردی؟ چرا! سراسیمه و مشتاق، سی سال بیهوده در انتظار تو ماندم نیامدی! نشان به آن نشان، که دو هزار سال از میلاد مسیح می گذشت و عصر، عصر والیوم بود و فلسفه بود و ساندویچ...
بی تو یک لحظه رمق در دل و در جانم نیست .. بیقرارم نکنی طاقت هجرانم نیست ...️
باتو خوشبخت ترین آدمِ این قافله ام گم نشو،دور نشو، بی تو جهانم خالیست بی تودنیای من از درد، به هم می پیچد بی توسهم من از این حادثه، بی اقبالیست!
شب را تصور کن بی ماه چقدر بی روح است ؟ مانند دل من بی تو
من جهانی را که هرگز نداشته ام از دست داده ام بیا تنها کمی از آسمان بالای سرت را همراه با یک درخت راش و چند ابر باران زا و یکی گلدان پامچال و چانه ی بی چون و چرایت را کنار چال گونه ام که چاه عمیقی شده از...
مادرم جمعه یعنی شمارش جمعه های هفته ای که ...باز بی تو گذشت
کنارم که هستی زمان هم مثل من دستپاچه میشود عقربه ها دوتا یکی میپرند اما همین که میروی تاوان دستپاچگی های ساعت را هم من باید بدهم جانم را میگیرند ثانیه های بی تو…
همین عادت با تو بودن یه روز... اگه بی تو باشم منو می کشه!
قهوهی تلخ با تو شیرینه بی تو هر روز هفته غمگینه...
تو می دانی که من بی تو نخواهم زندگانی...! ️️️
گفته بودم... بی تو میمیرد دلم امّا نَمُرد زنده ماند آری ولی دیگر برایم دل نشد...
ای که هوای منی؛بی تو نفس ادعاست ...
تو بدون من مرا کم داری من ولی بی تو جهانم خالیست
گسل های تنهایی ریشترهایی به وسعت تمام ثانیه های بی تو را می لرزاند در وجودم
بی تو تقویم پر از جمعه بی حوصله هاست و جهان مادر آبستن خط فاصله هاست
تاریک شدهست چشم بیتو ما را به عصا چه میفریبی
شبیلدا سهمپاییزاستو شبهایبیتو،سهممن...
سرشار از هیچ شده ام بی تو! پای ماندنم دیگر سخت می لرزد...
بی تو جهانم خالیست