متن دلتنگی غمگین
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلتنگی غمگین
نیستی
و من باز هم جرعه جرعه می نوشم
در لحظه های تنهایی ام
فنجان تلخ انتظارت را
و سڪوت، پُر از واژههاییست ڪہ جرئت زندهشدن نیافتند...
پُر از بوسههایے ڪہ بر لبهے لب ماندهاند و نرسیدهاند بہ معشوق،
پُر از اشڪهایے ڪہ غرور، حبسشان ڪردہ در تاریڪے چشم،
پُر از آغوشهایے ڪہ در دل شب، بیپناہ ماندند…
و سڪوت، پُر از توست...
از تمام نگفتههایے ڪہ نامت...
بعد تو چاره ندارم،
به جز تنهایی، در خیالم کنارت خفتن.
ایستاده مرا بگیر باد!
این عکس باید برسد دستِ بهار
برسد دستِ زنانهترین شاخهاش
باید ببیند که روزگاری
برگها
از دستِ تنهایی
به خش خشِ خود
میافتادند...
سلام از فاصله هایی
که انبوهی از دلتنگی ست
از احوالپرسی هایی گاه وبیگاه
از شعری که هر واژه اش مرا
زیر سوال می برد
می خواهم
سلام دوستت دارم را
آبی بنویسم
گم کرده راه، با چمدانی از انتظار
در ایستگاهِ شاید و امّا گریستم
دل چه میدانست که دلتنگی چیست..؟
تا تو را دید و... دگر باره ندید....