متن روزگار
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات روزگار
                    
                    
                    ما که رقصیدیم به هر سازی زدی ای روزگار
دل به تو بستیم و آخر، دل شکستی روزگار
خوب بودم پس چرا کاتب برایم غم نوشت
کی روا باشد جوابم با بدی ای روزگار
فارغ التحصیل دانشگاهِ درد و غصه ام
بهر شاگردت عجب سنگ تمامی روزگار
گر برای دیگران...
                
                    
                    
                    در رخت خاموشی غم فروغ وجود
غصه ها نثار عشق، سوزان همه وجود
روزگار بی چابک در گردابی گرفتار
مانده ام در پیغمبرش، بی رحم کرد وجود
مرگ زورد رس، آتشی در دل افکند
پرواز زندگی ما، به پایان برد وجود
آن شبی که خاطرهٔ تلخ راهم پر کرد
از...
                
                    
                    
                    تقدیر هم با درد هایم قد کشیده
یک راه با چندین غم ممتد کشیده
گاهی نمی فهمد کسی حرف دلت را
وقتی که دنیا لحظه ها را بد کشیده
باید به دیدارم بیایی تا بفهمی
از دوریت این دل غمی بی حد کشیده
قدر زیادی حرف دارم ، آه و...
                
                    
                    
                    سکوت ظاهرش قشنگه
اما باطنش روح آدم را میخوره....
                
                    
                    
                    از این مردمانِ بدِ روزگار 
ندارم دگر هیچوقت انتظار 
هم آنان که اعضای یک پیکرند
همه تشنه ی خون یکدیگرند
اعظم کلیابی  بانوی کاشانی
                
                    
                    
                    مهبربونم
تقارن پاییز طبیعت را با شکفتن موجودیتت رو بهت شاد باش میگم
امیدوارم روزگارت پُر از رنگهای شاد پاییزی باشه...
                
                    
                    
                    باشد کھ از پسِ صبرِ بی صداۍ 
ما بخندد بهرِ ما روزگار . . 🪴
                
                    
                    
                    حرف زیاد است اما حوصله ای نیست 
از بغض عمیق به گلویم گله ای نیست 
گر روزگار نکشد مرا، 
بی شک فراق تو می کشد مرا
علی محمد ملکی
                
                    
                    
                    می دانی رفیق
خودمان تمام شدیم
اما 
غم مان نه......
برگرفته از کتاب: یک شب از شانه های خدا هم طلبم را برداشتم
به قلم:مریم کنف چیان
                
                    
                    
                    می شود با همه وجود سالها 
گیر کسی باشی و قسمت نشود؟
ما تلاش کردیم اما روزگار نذاشت 
إِنَّ اَلزَّمَانَ مُفَرِّقُ اَلْأَحْبَابِ(علی علیه السلام)
همانا روزگار جدا کننده عشاق است
                
                    
                    
                    که داند بجز ذات پروردگار
 که فردا چه بازی کند روزگار
                
 
                 
                 
                 
                     
                 
                     
                 
                     
                     
                 
                     
                     
                     
                 
                     
                 
                     
                     
                 
                     
                     
                     
                     
                     
                     
                     
                     
                 
                     
                    