متن سرنوشت
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات سرنوشت
بی تو من ماندم و این خانه و این سرنوشت
بی تو من دیگر نمیدانم چه باید گفت و چه باید نوشت
لطفاً جواب این سؤال را به من بدهید!
آیا انسان سرنوشت خودش را می تواند عوض کند؟
آدمیزاد سرنوشت را مقصر هرچیزی می داند درحالی که سرنوشت هرکس برگرفته از منش و شخصیت و احساسات اوست. چیزی ، غیرقابل تغییر است. سرنوشت چیزی نیست جز واژه ای باشکوه، برای بیان...
گاهی ماندن سخت می شود ...
ماندن در همان دنیای تکراری و امن ، اما بدون نقطهٔ اوجی ...
باید دل کند و سقوط کرد به پرتگاه زندگی ...
که گاهی سقوط بهتر از پرواز است ...
سرنوشت اتفاقی نیست ...
برای موفقیت باید ریسک سقوط و قبول کنی ......
آن لحظه
که شعر تولد می یافت
آن لحظه ناب از تو گفتن بود
صد بار طعنه ها را شنیده ام
باز اما
سرنوشتم
سرودن
بود
سرنوشت . . .
با من بگفت با این همه غم ها چه می کنی؟
من بر سرنوشت ناگزیر خویش سر نهاده ام
مصطفی ملکی
ای کودک
در پستوی دلتنگیم خفته ام
تا که تصویرت را در ذهنم نقاشی کنم
لبخندها زده ام به سرنوشت تلخم
و عجباء که تنها لبخند اعجازم تو هستی کودکم
تو را من در آیات گلهای شقایق دیده ام
تو را من در اذان طلوع ستارگان دیده ام
فریادم خموش...
زندگی منشوریست در حرکت دوار
که گاه صورتش سرخ و سفید است
و گاه سیاه و کبود....
خوشا روزی که صورت عروس پیشانی سفید زندگی خجل از محبت سرنوشت سرخ و سفید باشد
و امان از روزی که صورت خونبس بخت برگشته زندگی دردمند از دست سنگین سرنوشت سیاه و...
این روزا زندگیم به رنگین کمان میماند...
رنگین کمانی که در آن نه خبری از احمر و اخضر و ارزق و اصفر نگار ابر ها است و نه خبری از طراوت لبخند آسمان...
رنگ رنگین کمان زندگی من تاری روز هایم است که به سیاهی شب هامیماند...
سرخی چشمان خیس...