دلبندم امروز نفسم بند آمد..نه از شدت ترس، نه از دویدن و نه بیماری...وقتی گفتی می آیی نفسم از شوق دیدنت بند آمد...درست مثل روز بسیار دوری در گذشته ام که به شوق پیروزی تمام مسیر مسابقه را با تمام سلول هایم دویده بودم....شبیه شبی که اتوبوس در جاده ای...