متن کوتاه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات کوتاه
گناه این دل دیوانه این بود.
که پنهانی تو را در سینه اش داشت.
بعد تو
فرو ریختم در خویش ،
آه
قد کشید
در حُرم دلتنگی غروب...
در آینه
پیرمردی ایستاده است
و
موهای دماغش را
با درد میکند.
لمیدهام کنار دیوار کاهگلی
و تابستان کودکیام
در آبی حوض
دست و پا میزند.
فـــــــکر تـــــــــو...
مجال شنیدن صدای دل را از من گرفت.
من چشم ندارم که ببینم.
چشم یارم به چشم دگری گرم شود.
نیستی و نبودن تو بدجور.
باعث شده دیگران نیایند به چشم.
چه حسرت های پنهانی
میان سینه دارم از تو ای دوست.
شعر من طعم غزل های لبت را می دهد
زین سبب شهد و شکر می ریزد از افکار من
آمدم ، دَر زدم
هیچ کس نبود،
غیر از دل تنگی.....
عجب آشوبی بر پا کرد.
میان قلب آرامم آن چشمان مست تو.
در شورِ دلم، میتپد امواجِ وفا؛
حس کن تو مرا؛ از دلم اصلا بِنِویس!
بهار شکوفا شد
در احساسِ سبزی
که تنها تو
بهارانهاش هستی
چونان بهار،
شکوفا میشوم؛
وقتی که:
مهر،
میدرخشد،
در احساس نگاهت...