هر بار که ایوان را موسیقی باران پر می کند و ضرب آهنگ آسمان و سازم یکی می شود روحم که با سر انگشتان خیسش بر می خیزد و لب گلدان سفالی نسترن می رقصد می فهمم تو جایی در حال لبخند زدنی... .
من که هر لحظه به یاد تو و دلتنگ تو ام
وقتی دلتنگم به تو میاندیشم یاد تو مربعی.ست محو و لرزان در زمینه ی خاکستری روشن در این مربع ها من با بهم زدن پلکهایم گذشته را نقاشی میکنم بین من و تو غبار و دیوار است به سحر این مربع ها من از دیوارها می گذرم در رسیدن به...
همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشت آنچه در خواب نرفت چشم من و یاد تو بود
این زمستونم به یاد تو میمونم برف و بارونم به یاد تو میمونم هرچی میتونی نیا و تلافی کن من تا میتونم به یاد تو میمونم
یاد تو حس قشنگی ست که در دل دارم تو چه باشی چه نباشی نگهش می دآرم.
یاد تو شمعی ست در دلم کوچک و همیشه گرم...
یاد تو می وزد ولی / بی خبرم ز جای تو
سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا بر جاست
نه به چاهی نه به دام هوسی افتاده دلم انگار فقط یاد کسی افتاده