شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
زنی که با صدای آب ماهی میشودو تصویر جنگل قناری اش می کند بر شاخسارزنی که با ترانه ها همسرایی می کندمانوس است با شعر با لبخند با عشق با عرفانو با خودش ، با خودش....و نمی ترسد از گذر بی رحم عمرزنی که تنهاتنها نه.... با خدا چای می نوشد هرصبح و شامعاشقانه می سراید هر روزتا شاعر بماندزنی که تنها ، بی همراهقله های سخت را پیمودهو درست همان بالادستی را می کشد به توقفبه تماشابه امیدواری...این زن ، هزار بار همهزاران بار ...
آنچه امروز فهمیدم… (۱۲ آبان)«زن قوی ترین موجودیست که میتوانید پیدا کنید.»زن ها آنقدر قوی هستند که در اوج درد لبخند میزنند. درست همان لحظه که باورِ حتم دارند به اینکه روحشان دارد بالا می آید میتوانند بلند شوند. درحالی که از شدت فشار سرشان گیج میرود خود را به آشپزخانه برسانند و با چشمانی پر از اشک و با دیدی نیمه تاریک غذا بپزند. بعد آرام و بی صدا بروند گوشه ای بنشینند و به آرزو هایشان فکر کنند. آرزویی که درست است فقط با «امید» زنده اس...
به عقیده ی من جهان را زنان نگه داشته اند.از هر طرف که به جهان نگاه میکنم دلیلِ استقامت و پایداری اش وجود زنان است.هر خانه، هر خانواده، هر اجتماع، هر بچه، هر مرد» به شجاعت یک زن نیاز دارد تا به کمال و استواری برسد.پس به جرعت میگویم، در این جهان زنان دلیلِ بقا هستند.و قِداسَتِشان افتخارِ جهانِ هستی.🧘🏻♀️👸🏻مقدم زاد ...
در درون هر زن ،زنی دیگر وجود داردکه هیچ کس او را نمی شناسدهنگام شکسته شدن بیدار می شودو وقتی مطمئن شد که هیچ کس در این دنیابا او نخواهد بود،ناگهان قوی تر می شود .....
جان اشتاین بک :پدرم عقیده داشت که یک زنِ نیرومندمیتونه از یک مرد هم قوی تر باشهمخصوصا اگر توی دلش عشق هم باشه !فکر می کنم یک زن عاشقتقریبا نابود نشدنی باشه...
زیبایی و اندام زیبا برای زن مهم است اما اگر از من بپرسند بین زیبایی و مستقل بودن کدام را انتخاب می کنی؟بدون اندکی مکث می گویم مستقل بودنبه نظرم زن باید مستقل باشددستش توی جیب خودش باشدنه اینکه آدم مادی گرا و پول پرستی باشم ... نه! اما همین بیست و اندی که از خدا عمر گرفته امشاهد بوده ام آن دسته از زن ها مستقل اند و دستشان در جیب خودشان است آسوده ترندقوی ترنداگر دنیا بر وقف مرادشان باشد و مرد خوبی نثارشان شود...باز هم اگر جایی بخواه...
من غمگینم. من کسی نیستم که خیال می کنید. من آن زن قوی شکست ناپذیر نیستم. من مدافع حقوق زنان نیستم. من منجی کسی نیستم. من مردستیز نیستم. من عصبانی نیستم. من یک زن عادی ام. با زخم های عادی. با آرزوهایی شبیه آرزوهای شما. من هم قدر شما خسته ام. من هم قدر شما ناامیدم و میدانم از دستم برای خودم هم کاری ساخته نیست. من می خواهم داستانم را بنویسم. کتابم را منتشر کنم و این میان خانه پرش هفته ای یک بار بروم کافه و یک لاته سفارش بدهم با پای سیب. دلم میخواهد ...
جایی خواندم پرنده ای که به روی شاخه درخت نشستههیچوقت نگران شکستن شاخه و سقوطش نیستزیرا او به شاخه درخت اعتماد نکرده بلکه به بال و پر خودش اعتماد داردآن روز فهمیدم زنی که قوی است ...زنی که اعتماد بنفس دارد ...زنی که می داند دویدن آهو از چشمهایش زیباتر استزنی که در شرایط بحرانی زندگی همیشه یک راه دوم در آستین دارداین زن فقط می تواند یک پرنده باشدحتی یک گنجشک پرنده مادرکه فقط به بالهایش ایمان داردنه به هر شاخه درختیو بخاطر همین...