متن شبنم
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شبنم
در سحرگاهان غم جان، یاد باران میکشد
خواب شبنم را به دامان، یاد باران میکشد
در دل آیینهها تصویر مهتابی شکفت
قصهی مهجور دوران، یاد باران میکشد
بر لب خاموش شب، آواز نیلوفر نشست
نغمهی خاموش و پنهان، یاد باران میکشد
در گذرگاه غزل، افسانهی پروانهها
شعلهی بیتاب عصیان، یاد...
گفتی شراب و شعر و شبنم دوست داری
امشب ولی باران نم نم دوست داری
گفتی غزل را عاشقانه،عاشقانه...
گفتی غزل های پرازغم دوست داری
بامن بگو زیبای خوب آسمانی
بااین همه آیا مراهم دوست داری؟
سررابه زیرانداختی چیزی نگفتی
نه نشنوم این را که مبهم دوست داری
شعرم...شرابم...شبنمم...هرچه بخواهی...
کوچه را درگیر زیبایی باران می کنی
بانگاهی بید مجنون را پریشان می کنی
مثل شبنم می نشینی روی پلک بی پناه
در پی عطر توام هر صبحدم با اشک وآه
صفحه ای دیگر
از روزهای نبودنت
در غروبی غمناک ورق می خورد
ای کاش بودی
تا به واسطه ی طلوع نگاهت
زلال ترین شبنم شادی
از چشم هایم می بارید
و شیرین ترین تبسم خوشبختی
بر روی لب هایم می نشست
مجید رفیع زاد
سوسوی شبنم ؛/
مردم از کوتاهی عمر /
حرف می زنند/
شبنم عشق
چکه می کند
از گلبرگ احساسم
❤️
تمام احساسم
درگیر توست
زهرا حکیمی بافقی
کتاب گل های سپید دشت احساس
☘🌺☘