چشمانت
همه ی آن چیزی بود
که تا امروز
از شعر
نمی دانستم......
کافه قهوه ی چشمانم
بهانه دارد
مخدر چشمانت را
نسرین حسینی...
راه من انحنای چشم توست
پلکی نزن
که چادر زده ام
در دشت چشمانت
نسرین حسینی...
به رقص در میاورند
واژه ها باتو
تمام زنانگی مرا
بگو با کدام ساز برقصم
نسرین حسینی...
چشمانم
با طلوع نگاهت
می گشاید
پنجره ی عشق را
بادصبا...
می گشاید
باغ عاشقانه هایم را
کلید خواستن ات
بادصبا...
در برکه چشمانت
نغمه عشق
به رقص می آورد
نگاهم را
بادصبا...
ایستاده ای بر شکاف رگ ها
خیره بر اتفاق نیفتاده
بالا می روی لخته های نور را
مریم گمار...
باران آمد؛
لب های پنجره خیس شد؛
***
چه بوسه های آبداری!
-زانا کوردستانی...
خوشدلم که،،،
در این خشکسالی ی سخت-
خنده های سبزت را، دارم!
-لیلا طیبی (رها)...
زمستان که باشد،
سوز و سرما هم،
چون تو هستی
--دلم گرم است.
زانا کوردستانی...
موهایم را نه!
خیالات می بافم...
***
به امید آمدنِ
--[تو].
لیلا طیبی (رها)...