متن تنهایی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات تنهایی
ڪاش اصلا نیامده بودی...
ڪہ بخواهی بروے!
ومن تنها تر از قبل بشوم..!
خستہ تر از دیروزم..!
وگریان تر از هر شبم..!🙃
رهایی درآسمان نوشت!✍🏼✨
بدون اسمم کپی نشه‼️
حسودی میکنم به آنهایی که خالصانه دوست داشته میشوند،
حسادت میکنم به همانهایی که عشق در زندگی و میان مشکلاتشان پا در میانی میکند؛
و من بچه شده ام این روزها ، که گریه میکنم ، بهانه میگیرم و تنهایی اما ، همیشه سَرَک میکشد عجولانه در لحظات غریب من...
خم شده،
-- قامتم!
زیر وزنِ باری
که به دوش می کشم!
تنهایی این روزهایم...
لیلا طیبی (رها)
بخاطرت برائت جستم از همه غیر
آخِر
تو هم همسفر شدی با غیر
سفرتان بخیر
حکم تو بود مثل همه باشی یک مسافر
آزاد شدی از بند من
سفرتان بخیر
من نیز بعد تو
با تنهایی هایم خوشم
یک به یک تنهایی هایم را می پوشم
نگاهی به من کن...
به دندان کشیده،
--بره ی خیالم را...
...
\کفتار\،
نامِ دیگرِ تنهایی ست.
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
اینک تو ماندی و میان دستانت دست تنهایی
تو ای عاشق تو ای تلفیق بغض و اشک و تنهایی
به قدر هق هق ات دیوار برای تکیه دادن نیست
بر این افتاده از چشم ات هوای ایستادن نیست
به جز زانو بغل کردن غباری بر نخواهد خاست
مجنون شهر !...
چطور ممکنه تورو بشناسم
وقتی همه چیز در مخفی کار ی تنیده
چطور ممکنه فراموش کنم
چطور میتونم بیشتر بدونم
وقتی همه چیز به یک نخ بسته اس
چطور ممکنه تورو احساس کنم
یک بار دیگه، بدون اینکه عقلم رو از دست بدم
🖌سایه ها رو خورشید آفرید...
سایه های...
مزه تنهایی زیر زبانمان مانده است
وگرنه این حجم از بی میلی نسبت به حضور کنار آدم ها
عادی نیست...
نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده
مرا همرهی کن
به گوشم شب بیقراری
سخن های مستانه گفتی و رفتی
در آلونک سوت و کورم
دمی قصه ام را شنفتی و رفتی
چه می دانی از روزگاری
که باخود دمادم به جنگ و ستیزم
و دستان خود را به دستم
ندادی که از جای خود برنخیزم
همان...
گاهی...
می رنجم از تنهایی ...
و گاهی ...
چه عجیب دوست دارم
تنهایی را ...
رعنا ابراهیمی فرد(رعناابرا)
در مسیری که...
در آن رستن های ابدی
متوقف شده است
در خانه ای که...
انتظار بامش را فرا گرفته است
تنهایی ام...
به زیر درخت انار مهمان است
رعنا ابراهیمی فرد(رعناابرا)
به کجا باید رفت ...
دل ما تنگ تر از تنهایی ست
دل ما ز غمگینی پرواز خفته ای
لنگیده است
در اوج تنهایی شخصی مرموز
یک شروع منتظر است
آن شروع...
که قصه ی آغازی یک خاطره است
به کجا باید رفت
به کجا بال گشود
و کجای سفر...
فقط یک دست می خواهد
تو را بگیرد
و ازمیان چاه تنهایی ات بیرون بکشد
فقط یک دست...
که مهربان باشد
صمیمی باشد
بدون ریا و صادق باشد
رعنا ابراهیمی فرد (رعناابرا)
هیچ چیز ﺑﻪ ﺣﺠﻢ تنهایی ایم ﺍﺿﺎﻓﻪ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ!
هیچ چیز،
--جز موهای سپید،
و روزهای کسل کننده ی پیش رو
و وعده ای مرگی،
که وعده ای ست،
--ناگریز!
لیلا طیبی(رها)