متن دلبری
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلبری
زن که باشی ...
دوست داری ساعت ها برایش از عشق فلسفه ببافی
تا یک لحظه لبخندش را ببینی .
می توانی تمام دردها را تحمل کنی و تنهایی به دوش بکشی ،
اگر درمانش آغوش معشوقه ات باشد .
ساعت ها با حرف هایش کلنجار میروی ، ذهنت
جنگی...
ناز چشم تو با یک وجب دلبری اش
روی اغواگر تو با یک وجب روشنی اش
همه گویند که او ناز ندارد، ای وای
اما من قفل شدم روی لب صورتی اش
کوثرنجفی(چشمه)
زلف فر تو با یک وجب دلبری اش
دل را بی تاب و حال را پریشان می کند
دلبر مو فرفری ، روزت مبارک👩🏻🦱👀🫀
کوثرنجفی(چشمه)
جادوانه می خوانم
جوانه می زند و من ترانه می خوانم
به شوق عطر گلی نوبرانه می خوانم
برای آن که بگیرم سراغی از جانان
دوباره با دل و جان عاشقانه می خوانم
مقیم جنگل و باران و سبزه زارانم
شکوه برگ و بری دانه دانه می خوانم
بگو به...
آئین دلدادگی
چنان بی قرار تو هستم که باز، قرار تو دارد دل و دیده ام
به شب های بارانی نوبهار، به باران ترین شیوه باریده ام
یکایک همه کوچه ها شاهدند، پی تو اگر دربدر گشته ام
فدای سر تو که بین همه، سر سروری را پسندیده ام
تمام...
گلم! جز «تو» نمی خواهم سری را/
نمی خواهم، به جز «تو» دلبری را/
نباشد حسّ من مانندِ زنبور/
که بعد از «تو» بجوید دیگری را/
زهرا حکیمی بافقی،
کتاب دل گویه های بانوی احساس
دلبری دارم که الحق دیدنی ست!
ناز دارد مثل گل بوییدنی ست!
چشم هایش هی صدایم می زند
غنچه ی لب های سرخش چیدنی ست!
قد و بالایش دلم را می برد
در نگاهش آسمان بوسیدنی ست!
چون پلنگی قصد فتحش کرده ام
ماه از هرجای شب دزدیدنی ست!
عاشقم...
می فروشی ناز و دل ها می بری
بین دلبر ها تو چیزِ دیگری!
هرچه زیبا دیده بودم هیچ هیچ
یک سر و گردن از آن ها سرتری!
◽شاعر: سیامک عشقعلی
من همانم که قرار است دلش را ببری
ناز کم کن تو بگو از همه عالم تو سری☺️😜
میشود جای بهانه به لبم بوسه زنی
در گوشم تو بگی آه عجب گل پسری
بهزاد غدیری ، شاعر کاشانی
هم دستی تو با پاییز
کافی نبود
پای واژه ها را هم باز کردی؟
ببین چگونه
با تکلمِ آبی چشمانت
دلبری که نه دلربایی می کنی!
عاطفه مختاری
دلبری را بلدم ، ناز کشیدن بلدی
گر به سازِ تو برقصم ، تو خریدن بلدی
ای که گفتی که تو را عاشقم ای باد صبا
عشق را دیدن و از عشق شنیدن بلدی
-بادصبا
رفتنت رفتن جان ست کمی حوصله کن
آتشی بر دو جهان ست کمی حوصله کن
ماه بیرون زده گاهی به تماشا بنشین
عشق بی پرده عیان ست کمی حوصله کن
چشم تو چشمهٔ عشق ست و نگاهت چون رود
رود عشق تو روان ست کمی حوصله کن
خنده بر روی...
ﮐﻨﺎﺭ ﮔﯿﺴﻮﺍﻧﺖ ﺭﻫﺒﺮﯼ، ﺳﺨﺖ ﺳﺖ ﻣﯽﻓﻬﻤﯽ؟
ﻭ ﺭﺍﺿﯽ ﮐﺮﺩﻧﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﯼ، ﺳﺨﺖ ﺳﺖ ﻣﯽﻓﻬﻤﯽ؟
ﺑﻪ ﻓﮑﺮﺕ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺩﯾﺪﻡ ﻧﻤﺎﺯﻡ ﺭﺍ ﻗﻀﺎ ﮐﺮﺩﻡ
ﺗﻮ ﺑﺎﺷﯽ ﻭ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﮐﺎﻓﺮﯼ، ﺳﺨﺖ ﺳﺖ ﻣﯽﻓﻬﻤﯽ؟
ﺗﻮ ﺑﺎ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺯﺑﺎﻧﯽ ﺗﺸﻨﻪﺍﻡ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﻪ لب هایت
ﮔﺬﺷﺘﻦ ﺍﺯ ﻟﺒﺎﻧﺖ ﺳﺮﺳﺮﯼ، ﺳﺨﺖ ﺳﺖ ﻣﯽﻓﻬﻤﯽ؟
ﻣﺸﺨﺺ ﮐﺮﺩﻥ اﯾﻦ...
به دلبری ها یم
رنگِ سُرخ
زدم
تا به
چشمانَ ش بیایم...