متن دلتنگی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلتنگی
یعنی به همین راحتی از من گذشتی؟
یعنی دل تو بی گمان یاد منِ خسته نیوفتاد؟
یاد قلبی که شب و روز پی دیدن تو بود...
یاد چشمی که از دیدن تو مرد
یکبار به حال منِ عاشق فکرنکردی؟
تو دلت تنگ نشد حتی به اجبار؟
من که باور نمیکنم...
درد را در کل تنم حس میکنم
خسته و بی روح و تنها، کنجی کز میکنم
قهقه میزنم و خرم میشوم
درخود اما دائما از اوجی پرت میشوم
به گمانم ذهن را از یاد تو دور میکنم
منتها در دل مکرر رخت یاد میکنم
l0tfii
گله کثیر دارم از تو
گفتی میمانی دائم تو
دلتنگی شد نصیب تو؟
دل من جان داد ار فراق تو
l0tfii
گران بود دل بستن به کسی که
ارزان فروخت دل مارا
فرو پاشید و له کرد
هرچند زنده کرده بود مارا
با خیال تخت در خیالش زیستن کردم
در سرم زلف بلندش را ریستن کردم
به دور از هرچه تمنا بود
هرچه زاری و تقاضا بود
رفت و ویران نشینم...
چه خوش باور است ؛
فاصله را می گویم
خیال می کند این دوری تو را
از خاطرم پاک می کند ؛
هرگز ؛ هرگز!!..
یادت نه رفتنی است نه
فراموش شدنی
تو ماندگاری ای عشق
فاصله را دوست دارم
چون شوقِ دیدارت را
در تقویم و روز شمار
لحظه...
دلتنگ توام جانا!
در حسرت دیدارت بی خوابم و بیدارم
یاد دل من هستی ؟ ای مظهر زیبایی
تلخ است همه ی عمرم از شدت دلتنگی
یا سوی تو باز آیم ؛یا اینکه تو می آیی!
این دلتنگی چیه که جون ادمو میگیره وقتی دلتنگی قلبت اونقدر دردمیکنه که نه تظاهر نه وانمود کردن واقعاقلبت دردمیکنه حس میکنی الان که دیگه وایسه اونجاست که اوج عاشقی و میفهمی کاش میشدوسط دعواهادادزد بگی اینم منم منی که جونش به تووصل منی که باتو شد یه من دیگه...
من
زودتر از همه
پاییز را
لمس می کنم
وقتی ، آبشار چشمانم
آواز دلتنگی سر می دهد .
حجت اله حبیبی
تو مهری و دلم پاییز
شده از عشق تو لبریز
بیا تا مهربان گردد
دل سرگشته ی ناچیز .
حجت اله حبیبی
عطر دلتنگی پاییز
خیابان گرد است
کاش
با مهر بیاید پاییز،
که دلم
منتظر سردی یک آهنگ است ..
حجت اله حبیبی
گفتی
پاییز ، با کوله باری از مهر می آید،
امّا
رهاوردِ من
چمدانی دلتنگی است .
حجت اله حبیبی
باز هم پاییز دیگری در راه است
اما این را بدان که فاصله ها
هیچوقت دوست داشتن را کمرنگ
نمی کنند
بلکه دلتنگی را بیشتر می کنند
غمگین ترین مهرماه،ماه مهریست که بابی مهری شروع شود.
چشمهایم پائیز برگ ریزان محبت را به تماشا نشست
دلتنگی هایم زمستان زیر سنگینی برف سکوت به سوگ نشست
مخاطب فصلهایم چه بگویم از اشکهایم
وعشقی که در انتظار حلول بهار جان داد
خدا تابستان یادت را برایم به خیر کند .
✍️رضا کهنسال آستانی
بیا
کنار پنجره ،
به زخم قاصدک،
نمک بپاش .
حجت اله حبیبی
در روزهای نبودنت، بودنت را مرور می کنم
روزهایی که خنده هایت آرامش جانم بود
و صدای نفس هایت دلیل نفس کشیدنم…
تو رفتی و زندگی با تو رفت...
عشق با تو رفت...
شادی با تو رفت...
تو رفتی و همه چیزهای خوب را با خودت بردی تا من بمانم....
قبل از تو
دلتنگی
«می رسد »
پاییز !
حجت اله حبیبی
من می مردم براش
مثل اون ماهی خنگی که سرشو می کوبید لب تُنگ .
مثل اون پرنده ای که لب پنجره نشسته بود و زیر لبی جیک جیک می کرد .
مثل مادربزرگم !
که بعد رفتن آقا جون دل تو دلش نمونده بود ...
بغض می کرد ،...