متن دلتنگ

دلتنگ که میشوم با خدا حرف میزنم..بلند بلند حرف میزنم
بلند گریه میکنم..آرام میشوم..
عمق تنهایی ام آنقدر زیباست که فقط من و او هستیم

من عشق می خواهم فقط، یک عشق معمولی
دلتنگ باشم شانه ام باشی، همین کافی ست

کسی چه می داند
من امروز چندبار فرو ریختم
چند بار دلتنگ شدم
از دیدن کسی که
فقط پیراهنش شبیه تو بود..

-ژوان هریس
- کفش های آب نباتی

دلتنگ چشمانتم
تا ناگفته هایم را بیابم

پریسا عمادیان

دلتنگ توام جانا هردم که روم جایی

با خود به سفر بردم یاد تو و تنهایی

و شاید تو نمی دانی که دلتنگم

بدون تو اسیرِ مکر و نیرنگم

و دلتنگ از همه روزهای بی رنگم


و شاید تو نمی دانی که حیرانم

بدون تو چنین غمگین و گریانم

و حیران از همه عصیان انسانم


و شاید تو نمی دانی که بی تابم

بدون تو کویر...

به همه می گویم،
حساسیت فصلی دارم!
تا گستاخی چشمانم را
که مدام می خواهند به همه بفهمانند،
که دلم برایت تنگ شده است را،
کتمان کنم!

دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ است…
دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد …
دلم برای کسی تنگ است که با زیبایی کلامش مرا در عشقش غرق می کند…
دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می...

مثل جمعه که بغض گلوگیر هفته ست

آخر هر دلداده به دلتنگ ختم می شود

ارس آرامی

باران که باریدن گرفت یاد آورم روزهای را که به خود قول دادم که بمانم در کنار دلم که مبادا دلتنگ روزهای شوم که فراموشی بر من غالب میشود و بودنت را گُم میکنم ،بار دگر عهد خواهم بست که دلتنگ باریدن باران شوم هرچند که به بودنت در کنارم...

آی ی ی انارهای دلتنگ!
-بر شاخسار ناربن،
کمی صبر کنید،
[یلدا]،
-نزدیک است!

در پاییز
یک من نه!
یک تو نه!!
یک شهر!
یک فصل دلتنگ است .....
دلتنگ اویی که نمیدانیم کیست؟!
کجاست؟!
و چه میکند!!

تو می دانی
حتی اگر کنارم نشسته باشی
باز هم دلتنگ تو ام
حالا ببین نبودنت
با من چه می کند...

به احمقانه ترین شکل ممکن
دلتنگ کسی هستم
که هیچ خیابانی را با او قدم نزده ام!
اما او در تمام خاطرات من
راه می رود...

شده آیا که تو دلتنگ کسی باشی و او
بیخیال تو کنار دگری خوش باشد

مِهرِ لَبخَند، مِهرِ مَریَم، مِهرِ آن رُخسارِ ناز
بویِ شَبنَم، بُغضِ آن چَشمانِ پُر اَسرار و راز
اَشکِ جاری هَمچو رودی بی کَران
چِهره ای مَعصوم و گویی مِهرَبان
دَر  دِلَش باریست هَوایِ عاشِقی
بُغضِ او مَحبوس، هَمچون قایِقی
دَر رُخَش آرامِشی اَز جِنسِ نور
گَه پَریشان می شُد و...

پرنده ام وُ در قفس،
دلتنگ بام تو!
تا بچینم
دانه های عشقت را.




سعید فلاحی (زانا کوردستانی)

عشقت میان قلب وُ
جایت کنارم خالی،
دلتنگم وُ حالم،
حالِ آشفته حالی !

دلتنگ توام دراین شب بارانی !
از عشق تو در دلم شده طوفانی !

یک روز اگر نبینمت می میرم
این فاصله ها می کشدم می دانی؟!

آنجلا راد

باور کن!
دل که تنگ باشد،
ناگهان،
وسط جمعی، یک نگاه آشنا
مابین خواندن کتاب، یک جمله آشنا
لا به لای قدم زدن تنهایی، در خیابانی آشنا
در حال خرید میوه، یک عطر آشنا
یا حتی در حال نوشیدن قهوه، در کافه ای آشنا
در حال چک کردن موبایل، عکسی...

دلتنگم؛ دلتنگ روزهایی که استرس شب را داشتم بغضم نگیرد، اما گرفت...
دلتنگم؛ دلتنگ اشک هایی که سعی بر جاری نشدنش داشتم؛ اما جاری شد.
از همه بیشتر دلتنگم؛ دلتنگ کودکی ای که شروع نشده تمام شد....
مبینا سایه وند

چرا آنهایى که رفته اند
‏دیگر باز نیامدند؟
‏که من دلتنگ لبخندشان هستم.

انگار این شهر
‏فقط با آنها زیبا بود.
‏

وقتی می گویم دلم حتی برای تاریکی و سیاهی شبهای کوچه ساکت و بی چراغتان تنگ شده، باید بفهمی، هزاران بار بیش از آنچه به رویت می آورم، دلتنگم. باید بدانی هزاران بار بیش از آنچه تصورش را می کنی، غریبم. باید بدانیم، آن به امید دیداری که آخرین بار...

غمی در قلبم کاشته ای
هم جنس بارانی که بی وقفه می بارد!
مدام دلتنگت می شود
مدام بهانه ات را می گیرد
و نمیدانی
چگونه می شکند قلبی
که در التماسی پُرتکرار
تو را
به نبضی بی امان می خوانَد

شاید... عشق همین است
غمی زیبا
در بطن دوست...