متن زندگی

🌚
زندگی قشنگه!
پَستی بلندی داره ها! نمیگم هَمَش امن و امانه، ولی توی این شلوغیا، اون موقعی که مجبوریم پشتِ چراغِ قرمزِ زندگی وایسیم، فرصت زیاد داریم تا قشنگیاشو ببینیم! بیاین دلیلِ حالِ خوبِ همدیگه باشیم....... :)!

نویسنده : silver moon↺

کالیداسا:

دیروز تنها یک رویاست.
و فردا یک خیال.
اما این زندگی خوب امروز است که می تواند رویای دیروز را شادمان و خیال همه ی فرداها را سرشار از امید سازد.

درست بودنِ اتفاقات و جریان زندگی به معنای این نیست که قرار است اتفاقاتِ دنیا به کام ما باشد!
اتفاقات تلخ و تجربه های دردناکی وجود داشته اند و وجود خواهند داشت.
اتفاقات لزوماً "خوب" نیستند
امّا قطعاً "مفید" هستند.
در هر اتفاق، فرصتی برای شروعی جدید و تصمیم هایی...

وقتی قدر چیزیو میفهمی، که از دستش دادی
اونی که رفته، دیگه برنمیگرده!
یه ساعت قبل، یه روز قبل ، حتی یه ثانیه ی قبلی هم برنمیگرده!
پس بیاین یه قولی به هم بدیم، تا فرصت زندگی کردن داریم، از تلاش کردن دست نکِشیم
تلاش کنیم،زمین بخوریم ولی دوباره بلند...

ما      کویر خشک  را مانند دریا می کنیم
صد گره در کار باشد،بی گمان وا می کنیم

ما اگر  با  دست خود، جایی  نهالی کاشتیم
شک نکن آن را درختی سبز و رعنا می کنیم

ما  شبیه  رود هستیم  و به  دریا می رسیم
راه خود را بین این بیراهه...

میتونی گاه به گاهی چیزهای خوب و خوشایند تعریف کنی ، زندگی همیشه هم نکبت نیست !
لویی فردینان سلین
مرگ قسطی

هروقت حس کردی حالت میزون نیست
خودت ب دادش برس؛ یه چایی خودت رو مهمون کن، به خودت حرفای قشنگ بزن.
حواست باشه این وسط مسطا یه دل هست که تو صاحبشی، نذار فکرکنه فراموشش کردی
بخند، خنده هات قشنگن لذت ببر از زندگی...

حداقل تو بخند
شاید روزگار از رو برود و رنگ خوشبختی را به زندگی برگرداند .

کجای ِ زندگی مان
دَرز برداشته است ؛
که هرچه وصله پینه میکنیم
خستگی ِمان در نمی شود ؟

تو از کجا پیدات شد که با دلم حرف زدی

من عاشق این رابطه م به زندگیم خوش اومدی

تو از کجا پیدات شد تو بازی بی قائده

به ذهنمم نمی رسید خدا تو رو به من بده

شلوغ و گرم و روشنی درست عین زندگیم

من چشم وا کردم...

آدم : بعد از اینهمه سال فهمیدم اون اوایل در مورد حوا اشتباه میکردم. زندگی کردن بیرون از بهشت امّا با اون، خیلی بهتر از زندگی کردن تو بهشت امّا بدون اونه!
اولش فکر میکردم خیلی حرف میزنه امّا الان اگه اون صدا ساکت بشه و از زندگیم بره حسابی...

وقتی می گویم دلم حتی برای تاریکی و سیاهی شبهای کوچه ساکت و بی چراغتان تنگ شده، باید بفهمی، هزاران بار بیش از آنچه به رویت می آورم، دلتنگم. باید بدانی هزاران بار بیش از آنچه تصورش را می کنی، غریبم. باید بدانیم، آن به امید دیداری که آخرین بار...

همه مان کسی را در زندگی داریم
که هر چقدر دور باشد،
فکر کردن به اش،
تداعی گر حضور و بودنش کنارمان است.
انگار که اصلا دور نیست و دقیقا اینجاست،
کنارمان،
شانه به شانه مان.
کافی ست به خود بیاییم،
می بینیم اینجاست.
درست در میان قلب!.
همینقدر قریب.....

زندگی نسبت به کسی که رؤیای خود را دنبال کند، بخشنده است.

نه قلب دارد
نه احساس
اما سخاوت عجیبی دارد
نیمکتِ سرد و سنگیِ پارک...

عباس پورعلمداری

ایران دَرّودی:
هیچ گاه سرطان را جدی نگرفتم. سرطان معجزه زندگی من بود. معجزه ای که به من زنده بودن را یادآوری کرده و هر ثانیه از زندگی ام را لبریز از عشق کرده است. این چیزی است که من را بعد از ۲۳ بار جراحی سرپا نگه داشته است.

به سراغش آمد اما با حسرت
با چند شاخه گل
چند قطره اشک
و ندانست روی قلب او
تلی از خاک و سنگی سرد خوابیده...

عباس پورعلمداری

زندگی،ماتمِ زخمی ست عمیق
از شکافِ طبقات،
زندگی لحظه ی آزادیِ ماست
در شبِ وحشتِ تاریکیِ راه،\
در نسیمِ سَحَری\\
زندگی نبضِ همین امروز است
فرصتِ نابِ فراوانیِ صُلح
\\\مُهلتِ صد لبخند\\\
زندگی کن ای دوست....
حسرتِ هیچ مخور!

زندگی پنجره ای باز،به دنیایِ وجود
تا که این پنجره باز است،جهانی با ماست
فرصتِ بازیِ این پنجره را دریابیم!
در نبندیم به نور-
در نبندیم به آرامشِ پُر مهرِ نسیم...
رو به این پنجره با شوق سلامی بکنیم
و بگوییم به دوست؛
عشق یعنی بودن

گاهی نیاز داریم به حادثه ای هرچند کوچک،
حتی به اندازهٔ یک لبخند محبت آمیز،
تا دوباره به این زندگی و روزمرگی هایش بازگردیم.

دوست دارم در جشن تولد ۸۰ سالگیم
وقتی تو آینه به خودم نگاه کردم
به تمام چین و چروکای صورتم ؛
به هر تار موی سفیدم ؛
حتی به تک تک خط های روی پیشانیم
لبخند بزنم
در اصل به اینکه همیشه برای دل خودم زندگی کردم ببالم ...
دلم...

غمگین در گوشه ای نشسته بودو در تنهایی هایش غرق می شد،غبار غمها در آغوشش کشیده بودند و دست های ناراحتی نوازشش می کردند.ناراحتی آنقدر خسته اش کرده بود که کم کم داشت از پا در می آمد.کنارش رفتم و با دستانم غبار غم را از رویش تکاندم و با...

قشنگ ترین جمله ای که تا اون روز از یه آدم دیگه شنیده بودم
رو تو بهم گفتی
یادته؟
زل زدی تو چشمام گفتی:
" تو منو به زندگی برگردوندی "
نمیدونی اون لحظه چقدر حالم خوب شد;
حس خلبانی رو داشتم که هواپیماش داشته سقوط می کرده و مسافراش...

ما تنها زمانی خوشبخت خواهیم بود که به نقش خود، ولو بسیار ناچیز باشد، آگاه شویم. آنوقت خواهیم توانست در صلح و صفا زندگی کنیم و در صلح و صفا بمیریم. زیرا آنچه به زندگی معنی می بخشد، مرگ را نیز پر معنی می کند.