متن شب یلدا

شب یلدا هم گذشت جانم ...
با انارهای دون شده و چایِ دارچین و باسلوق و بقیه ملزوماتِ شبه چلّه .
به گمانم شب یلدای خوبی بود ...
پر بود از صدایِ خنده و گل گفتن و گل شنُفتن و خلاصه عطرِ خوشِ صمیمیّت !
ولی از خدا که پنهون...

در به دری در شب تنهایی ام
می کِشد این عشق به رسوایی ام
ای که دلم با غمت آمیخته
من غزلی تشنهٔ شیدایی ام

کهنه کتابیست غمت در دلم
خواندن این قصه تو آغاز کن
بی تو تمامم شده لبریز غم
بغض گلوگیر مرا باز کن

قلب مرا تاب...

حافظ را گفته ام
امشب بیهوده مرا به دورِ خود نچرخاند
مگر غیر از تو چه فالِ ناب تری دارد؟!
مقصود و منظور که تو شده ای
محبوبِ دل
تماشایت دقیقه ای بیشتر
باید هم به درازا بکشد

خبرت هست که بی تو هر شبم شب یلداست؟
اشک خون میبارم از فراق و از دیده ام هویداست!!
⭐سعید بیات⭐

شبِ یلدا شد و

فالی که در این

میکده ی عشق

بپاست

خبراز حافظِ اسرار دهد

که تو تنها

شبِ یلدای منی

دلتنگی تو انار چاک چاکِ شب یلداست ، خون می چکد از دانه هایش.
دلتنگی تو مربای شاه توت است، شیرین است و ترش، بلاتکلیف است.
دلتنگی تو....کیک تولد است، که شمعهایِ کودکی رویِ آن آب شده است ، میلی به خوردنش نیست.
دلتنگی تو چیز عجیبی ست... شبیه ستاره...

شب یلدای من بلندتره
چون که هستش دوباره یک نفره
مثل شب های قبلیِ یلدا
باز امسال چشم من به دره
"توی روحت که اینقَدَر تو بدی"
جفت گوشای سرنوشت کره
مرد تو، مرد دوست داشتنیت
چند یلداست از تو بی خبره؟
واقعاً چشم من به در خشکید
واقعاً مرده...

آرزویم برایت
یک هستی عشق است،
به درازایِ یلدا
به شیرینیِ نبات
و به خوش عطریِ نرگس ها....
یلدا مبارک

شب یلدا
ساعتِ
دوست داشتنمان را
یڪ دقیقه بیشتر
کوک کنیم
یلداتون مبارک و مُهنا باااد

بی تماشایِ تو با این همه غم ها چه کنم؟
تو نباشی گلِ من با شبِ یلدا چه کنم؟

یلداست امشب ...
دوباره دور هم جمع می شویم و بلندترین شب سال را کنار هم صبح می کنیم. در این شب های سرد، دلمان را گرم می کنیم به بودن آدم هایی که دوستشان داریم. هندوانه می خَریم. هندوانه ای که مثل آینده در بسته ست و هیچکس از...

شب یلدا شب چله شب اول زمستون
شب شعر وشب حافظ صدای نم نم بارون
شب شیرین شب فرهاد
شب همدلی شبی شاد
شب دل زکینه خالی
شب آسمون آبی
شب از گذشته ها یاد
شب شور شب فریاد
شب یاد و یاد یاران
شب سرما شب باران
شب بوییدن...

تمام روز و شب را یادت هستم
چرا پنهان کنم؟ عشق است و پیداست
ندارم جز تو امشب آرزویی
که با تو هر شبِ من مثل یلداست

در شهر پراز همهمه و شادی و غوغاست
یلداست، همان سنت دیرینه ی زیباست...

با خنده، خداحافظی از سردی پاییز،
با شوق بغل کردن رویایی فرداست

جمع اند همه دورهم و چای براه است
هم مثنوی و حافظ و هم فال و تماشاست

در خانه بساط غزل و قافیه جور...

پاییز با مهر آبان به آذر لنگان لنگان گذشت
تا خود را به آغوش دل یلدا بسپارد
و ماه زندانی در آسمان شب یلدای زیبا
واسطه ای شود میان فصل سردی
و فصل تنهایی
و من آن مجنون بی خواب تمام شب
می خواهم فال حافظ بگیرم
تا بدانم هست...

گردش سال فقط یک شب یلدا دارد
من بدون تو، هزاران شب یلدا دارم...

چون تیر رها گشته زچله شده ایم
مهمان شما درشب چله شده ایم
ازبرکت این سفره الوان شما
تاخرخره خورده چاق وچله شده ایم

چشمک یه ستاره،نور یه فانوس،
برق یه آرزو،
خبر از فصل رسیدن میده
به ساعت عاشقی...
حالا یلداست

هلا ای آنکه سرگردان
درون کوچه های سرد و جانسوز و گدازِ شهر بی مهر و وفا
آواره میگردی ؛
شب یلدای درویشان
بدور سفره ی عشق است
خیاری نیست
اناری نیست
نه توت است و نه انجیری
نه مشتی گندم و آجیل
نه مشتی پسته و گردو
ولیکن استکان...

با تو بودن
دل نشین تر می شود
این ساعت های آخر
پاییز...
شب یلدا هرچه
بلند تر
حال من بهتر و بهتر...

یلداست بگذاریم هر چه تاریکی هست، هرچه سرما و خستگی هست تا سحر از وجودمان رخت بربندد، امشب بیداری را پاس داریم تا فردایی روشن راهی دراز باقی ست.

یلدا مبارک

واسه قلبی که تنهاس نه یه شب هرشب یلداس

شب یلدا به چه چیزی
به چه کسی باید فکر کنم ؟!
به غیر از تو یاد چه کسی باشم ؟!
وقتی زندگی عطر خود را با تمام
فصل ها پراکنده می کند تا مست
تو شوم !!
چه انتظاری از سرما باید داشت

درطولانی ترین شب سال
آرزو می کنم
زندگیت همیشه بهاری و
دلت رنگ زمستان نبیند
یلدایت مبارک