متن عاشقانه کوتاه

و آغوشت
حجم کوچک شده ی
دنیا بود...

من به انکار تو برخاسته بودم
اما ناگهان
مهرت بر دلم نشست...

غزاله غفارزاده

برای تو
برای نگاهت
برای شنیدن صدایت
برای درآغوش کشیدت
هنوز هم نفس می کشم

تو را دوست دارم
چون یک خانه ی کاهگلی
دورافتاده و کوچک اما گرم اما امن....

چشمانت
شب است با قرص ماه کامل
نشان به آن نشانی
که همین چشمانت بود،
که روزهای سیاهم را روشن کرد...

لِیلیِ آن عِشق میشَوم,
که مَجنونَش تُ باشی ...

در هیاهوی این نداشتن ها
من بودنت را عمیق به رنگ عشق دوست میدارم....

در این جهان که هر روز
داریم کمتر و کمتر می شویم
کاش یک چیزهایی همچنان زیبا بماند؛
مثل صورتت
وقتی که لبخند می زنی.

شاید اگر تو بودی
جهان با من مهربان تر بود...

غزاله غفارزاده

بی شک تو همان
روزنهٔ ریز امید در دلم هستی...

غزاله غفارزاده

بیا تا زندگی را
به لبخند ساده ی لب هایت
گره بزنم...

غزاله غفارزاده

در میان
این همه پستی
تو را
یافته ام
تو همانی
که با تو
زندگی
هموار است.

در دوست داشتنت شتاب می کنم؛
عقربه ها این روزها برای
گذر کردن
تعجیل می کنند...

عشق از من و
مهر از من و
تنها وفاداری ز تو ...

عدالت
این نیست که تو دور از من باشی
در حالیکه من برای نفس هایت جان میدهم

خیالِ تو،
پایان ندارد...
این را از سیاهیِ ممتدِ شب هایم
می فهمم...

غزاله غفارزاده

بی اجازه دوستت دارم
چشم از تو
اشک از من
دل از تو
درد از من
قلب از تو
طپش از من
نفس از تو
مرگ اگر باشد آن هم از من

دلبر جان به خنده هایت محتاجم هر روز و هر ساعت نباشد نابود میشوم وقتی میخندی امیدوارتر به زندگی ادامه میدهم ♥️دلارام امینی♥️

دلبر جانم میدانی که عاشقانه هایم هنوز تمامی ندارند و من هر روز عاشق تر از دیروزم 🌿♥️دلارام امینی♥️🌿

من بی طُ هیچ نخواهم
آی همه آرزویِ من

دیدمت به نگاه کردنت عادت کردم ....
رفتی و به نبودنت هیچ وقت عادت نکردم 💔🥺
صیاد عزیزی

شنیده بودم شب نخوابیدن عمر را کوتاه میکند
دیدم عمرم دارد بدون تُ میگذرد
دیگر هیچ شبی را نخوابیدم !

می خواستم کمی دوستت داشته باشم
از دستم در رفت
عاشقت شدم ...

تو قدر مطلق منی
در آغوش تو احوالم همیشه مثبت است