متن عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عاشقانه
آنقدر صدایت کردم اسم تو را
که همه شهر فهمیدند راز مرا
وقتی قرار شد
من بی قرار تو باشم
ناگهان تو تنها
قرار من شدی ....
عزیزحسینی
فرشته رضایی
دل به دلت بستم
با نفس هایت نفس می کشم
با قدم هایت قدم بر میدارم
رو به آینده می رویم
آهسته و پیوسته
با نجواهای عاشقانه
سکوت شبانه امان را می شکنیم
تا ...
روشنایی فردا
تلألو خورشید
گرما بخش زندگی مان باشد
و جوانه های محبت را شاخه...
برای تو مینویسم
عزیز دل و جانم
برای تو که التیامی برای زخم های بسیارم
برای تو که احتیاجی چون نفس برای زنده ماندنم
و امیدی برای دوباره روییدنم
عزیزقلبم
زیباترینم
خواستم در اغوش بکشم
خواستم نگاهت کنم
دست لای گیسو های افشانت کشم
اما دور بودی ...بسیار دور ......
من شکستم تا تو دل را نشکنی، اما چرا
می کشانی پای دل را با خودت تا ناکجا
من شکستم بی صدا اما نمی دانی چه شد
از کنارم می روی بی من چه آسان بی وفا
می روی بی اعتنا از شهر قلب شاعرم
می زنی خنجر به پشتم...
درست کنار ثانیه های بی قراری ام
کنار دل شوره های شیرینم
تو کنارم هستی ، در قلبم
و چه جایی بهتر از قلب یک عاشق
میدانی...؟
حتی اگر دنیا را داشته باشی
وقتی قلب عاشقی برایت نزند...
فقیر ترین انسانی...
و چه خوشبختم که تو را در قلب خود...
سلام ای نازنین یارم
ببین بدجور بیمارم
بیا امشب به بالینم
بشو یک شب پرستارم
ببین هرم تنم داغه
یه کم تبدارو بی حالم
سرم سنگین شده عشقم
قشنگ نیست حال و احوالم
چشام یه کاسه ی خونه
شدم لیلی دیونه
دارم هر لحظه میمیرم
تو تنهایی این خونه
یادت...
خانه ی این کدخدا هم عاقبت ویران شود
ظلم بی حد میکند نفرین عالم پشت اوست
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی