متن عشق
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عشق
🔵از:رییس پاسگاه عشق
به: گیرندگان/
هرکسی عاشق نشد اعمال قانونش کنید.
شاعر مصطفی مدرس پور
تکخانه ها
هر روز،
با تابش خورشید در پرچم آسمان،
عشق،
بی مرز ترین کشور جهان ست،
برای دوست داشتن تو ...
مهدی بابایی ( سوشیانت )
من در عشق سرشار از باریدن
بر پهنه ی شیشه ای این پنجره بودم،
اما او تنها رد انگشتِ قلبی
روی بخار آن شیشه بود
ارس آرامی
در خیال خود
می بینمت
می بوسمت
به آغوش می کشمت
و فخرت را به جهان می فروشم،
این عشق
ارزش دیوانه خطاب شدن را دارد.
غیر از این است؟!!!
خوشا به حالِ من
ڪه تو را دارم.
یڪ آسمان خوشبختی،
یک دریا دلدادگی
یک دنیا عشق و آرامش
در هر دَم و بازدَم
سهم من از توست.
خوشا به حالِ من
ڪه هستیُ روبراهم،
خوشا به حالِ تو
ڪه این همه دوستت دارم.
پس همیشه باش
ڪه از بے...
گیرم که به هر حال مرا برده ای از یاد،
گیرم که زمان خاطره ها را به فنا داد،
یک ذره دلت تنگ نشد خانه ات اباد؟
پیوند دهنده ی عشق و جان است،
بر بلندای زندگی -
زن!
شعر: دریا هورامی
ترجمه: زانا کوردستانی
مرا آرام دوست بدار ..
میان نفس کشیدن های مدامت ...
میان مرمرین بلور نگاهت ...
و رهایم کن در خویش ...
تا حضور مقدس آرامش ...
که تب کند وجودم ..
از تداوم لبخندت ..
بر سایه سار شکوفه زار دستانم ...
مرا آرام دوست بدار ...
از هرم...
عشق که می آید سمتت ؛
بی منطق عاشق می شوی ...
تمامت می شود
دلی
که حرف اول و آخر را در تو میزند ...
جوری که عقلت به هیچ چیز نمی رسد ...
دوست داشتن تو
در وجود من است
خاکش، آبش، نورش
زندگی و خیالش با عشق
با هم آمیخته است.
تو همچو نفسی هستی که در جانم
همان سویی هستی که در چشمم
همان تپشی هستی که در قلبم
و همان فکری هستی
که در سرم جریان دارد.
محبوب من!
به...
عشق که می آید سمتت ؛
بی منطق عاشق می شوی ...
تمامت می شود
دلی
که حرف اول و آخر را در تو میزند ...
جوری که عقلت به هیچ چیز نمی رسد ...
زودتر عشق خودت را تو بگو با معشوق.
تا نباشی نفر سوم هر رابطه ای.
شاعرتکخانه ها: مصطفی مدرس پور.(ممنوعه ها)
من از آن روز که پشتم به تو قرص است ای عشق
پشت کردم به همهْ قرصِ روانگردانها
مصطفی مدرس پور
ممنوعه ها
تویی آن هستی جانم تمام دین و ایمانم
نهان کردم زچشمانت دل غمگین و شیدا را
زاعماق وجود خویش صدایت می زنم جانم
تویی آن عشق پنهانم تمام هستی و جانم
به دنبالت عزیز جان بگردم کل دنیا را
نام غزل:دلدادگی
هرکسی دارد به سینه یک غم پنهان خدا
درد قلب ما که شد دلدادگی نزد شما
درد بی درمان که درمانی ندارد غیر عشق
درد ما درمان ما تنها تویی ای عشق ما
عاشقانه کن صدایم عشق من ای نازنین
می رود قلبم برای آن صدا کردن چرا؟...
من مترسک، من گُنه کاری که جرمش عاشقی ست /
دوست دارم گندمت را، دار سویم می رود...
«آرمان پرناک»