متن عشق
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عشق
شومی فال من از قهوه و فنجان پیداست
پشت این عقربه ها پیکر بی جان پیداست
جسمم آواره و روحم پی تو می گردد
فرم ویرانی من چون بم کرمان پیداست
سایه را پشت خودم میکشم اما افسوس
ضعف پاهای من از عمق خیابان پیداست
صورتت فرم کمان دارد و...
گربه ای در گوشه ی انبار خوابش میبرد
آن زمان که سفره با اقرار خوابش میبرد
پای پولی گر میان باشد پلیس زبده ای
در مصاف حمله ی اشرار خوابش میبرد
زندگی را در پس پس کوچه ها گم کرده ام
عاقبت از این همه تکرار خوابش میبرد
با مرور...
رستم و افراسیابم که ز پا افتاده ام
مثل فرخزادم اما بی صدا افتاده ام
یا چو قبر شاعر شهنامه ی اسطوره ای
کنج شهرستان مشهد بی بها افتاده ام
در میان کوچ یک دسته پرستوی غریب
اتفاقی ناگوارم، بی هوا افتاده ام
گیجم از این همهمه بین سیاستها و...